نواحی زیادی از مغز در درک شوخی و طنز دخیل هستند – هم نواحی شناختی و هم نواحی مربوط به عواطف و احساسات – این امر درک مفهوم شوخی را برای کودکان پیچیده تر میسازد.
تحقیقی که انجام شده است نشان میدهد، علایق و فعالیت مغزی کودک به هنگام تماشای فیملهای طنز بیشتر شبیه علایق و فعالیت مغزی پدرشان هست تا مادرشان.
این تحقیق با سنجش فعالیت مغزی کودکان ۱۳-۶ ساله و والدینشان با fMRI به هنگام تماشای فیلمهای کمدی و غیر کمدی انجام شده است.
کودکانی که شوخ طبعی کمتری دارند فعالیت مغزی بیشتری در نواحی مرتبط نشان می دهند که می تواند ناشی از تلاش بیشتر شناختی در درک موقعیت خنده دار یا استرس باشد. فعالیت نواحی مغزی مربوط به پردازشهای اجتماعی نیز در این کودکان کمتر بوده و احتمال می رود توانایی کمتری در فکر کردن به حالت ذهنی دیگران داشته باشند.
میزان شوخ طبعی کودکان با رفتار تهاجمی پدر هم رابطه مستقیم داشته است که نشانگر نوعی مکانیسم دفاعی برای مقابله با رفتار پدر است.
این تحقیق در دانشگاه استانفورد انجام شده و امسال در کنگرهٔ سالیانهٔ علوم شناختی در بوستون ارائه شده است:
What Shapes a Child’s Sense of Humor
این مطلب را صرفا جهت اطلاع باباهای بداخلاق و اخمو نوشتم تا به این خاطر هم که شده کودک خودشون را حداقل خنده های تصنعی محروم نکنند
نوروسافاری| مطالعات جدید در آمریکا نشان میدهد، خواندن کتاب برای کودکان کمسنوسال با بروز تفاوتهایی در فعالیت مغزی آنها مرتبط است و این موضوع اهمیت کتابخواندن والدین برای آنها را برجسته میکند.
به گزارش نوروسافاری به نقل از ایسنا، دانشمندان مرکز پزشکی بیمارستان کودکان سینسیناتی در اوهایو، برای نخستین بار نشان دادهاند که خواندن کتاب در طول مرحله حیاتی رشد و پیش از دوران مهد کودک تاثیر معناداری را بر روی توانایی پردازش داستانها توسط مغز کودکان دارد و میتواند موفقیت آنها در کتابخوانی را پیشبینی کند.
سازمانهای مختلف در آمریکا همواره والدین را تشویق کردهاند که برای کودکانشان از بدو تولد کتاب بخوانند تا یادگیری اولیه آنها را تقویت کرده و اتصالاتی را در مغزشان خلق کنند که این اتصالات، رشد زبانی آنها را ارتقا میبخشند. با این حال تا پیش از این، شواهد مستقیمی درباره اثر مطالعه برای بر روی مغز کودکان ارائه نشده بود.
به منظور پاسخ به این پرسش که آیا خواندن داستان بر شبکههای مغزی کودکان پیشدبستانی اثر میگذارد یا خیر، تیم تحقیقاتی ۱۹ کودک پیشدبستانی سالم بین سنین سه تا پنج سال را بررسی کرد که ۳۷ درصد از آنها از خانوادههای کمدرآمد بودند.
والدین کودکان پرسشنامهای را پر کردند که برای ارزیابی تحریک شناختی آنها در منزل طراحی شده بود. این پرسشنامه بر موضوعاتی مانند کتابخواندن والدین برای کودکان، دسترسی به کتاب، میزان زمان کتابخوانی والدین و تنوع کتابهای خواندهشده، تعامل والدین با فرزندان از جمله صحبتکردن و بازیکردن و همچنین این موضوع متمرکز بود که آیا والدین مهارتهایی مانند شمارش و اشکال را به کودکان آموزش دادهاند یا خیر.
با تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI)، فعالیت مغزی کودکان هنگام گوشدادن به داستانهای مرتبط با سنشان از طریق هدفون، ارزیابی شد. در این مدت کودکان بیدار بودند و هیچ نوع محرک دیداری وجود نداشت.
نتایج نشان داد، قرار گرفتن زیاد کودکان در معرض کتابخوانی در منزل، با فعالیت نواحی خاصی از مغز آنها مرتبط بود که با پردازش معنایی مرتبطاند و وجود این نواحی برای زبان شفاهی و خواندن حیاتی هستند.
تحلیل نواحی مغزی مرتبط با تخیل ذهنی نشان داد تجسمسازی، نقش کلیدی را در درک روایت و آمادگی کودکان برای خواندن ایفا میکند و به آنها امکان مجسمکردن داستان را میدهد. این موضوع برای پیشرفتکردن کودکان از خواندن کتابهای تصویری به کتابهای فاقد تصویر مهم است.
دانشمندان امیدوارند که این پژوهش به تحقیقات بیشتری درباره مطالعه مشترک و شناسایی کودکان در معرض مشکلات خواندن بیانجامد.
جزئیات این پژوهش در نشست سالانه انجمنهای آکادمی کودکان در ساندیهگو ارائه شد:
نوروسافاری| محققان انگلیسی اعلام کردند نگرانی پدر و مادر در مورد فرزندان آنها هیچ وقت متوقف نمی شود و این نگرانی ها می تواند به صورت مسری به کودکان منتقل شود.
به گزارش نوروسافاری به نقل از ایرنا، محققان موسسه روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب (IoPPN) کینگز کالج لندن در یک مطالعه بر روی والدینی که دوقلوهای همسان داشتند، متوجه شدند که اضطراب می تواند میان نسل ها منتقل شود.
اگرچه محققان از مدت ها پیش می دانستند که اضطراب می تواند در میان خانواده ها منتشر می شود اما این مطالعه نشان داد که نگرش بیش اضطرابی پدر و مادرها بر رفتار کودکان آنها تاثیر می گذارد.
از آنجایی که این مطالعه بر روی پدر و مادرهایی صورت گرفت که دوقلوهای همسان داشتند، محققان توانستند تفاوت میان تاثیر اضطراب ژنتیکی بر کودکان و اضطراب ناشی از تربیت پدر و مادرها بر کودکان را تشخیص دهند.
دکتر روبرت فریدمن سردبیر مجله Psychiatry که این مطالعه در آن منتشر شده است، می گوید: این تحقیق یک نقطه عطف است زیرا برای اولین بار به وضوح نشان می دهد که علایم اضطراب می تواند به غیر از سابقه ژنتیکی مشترک میان والدین و کودکان آنها، از روشی که پدر و مادرهای مضطرب کودکان خود را از آن طریق بزرگ می کنند نیز به فرزندان آنها منتقل می شود.
محققان بر اساس نتایج این مطالعه به پدر و مادرهای مضطرب توصیه می کنند که تحت مشاوره قرار گیرند و راه هایی برای به حداقل رساندن اثر اضطراب و تشویش خود بر تربیت کودکانشان بیاموزند.
نتایج این مطالعه در مجله آمریکایی Psychiatry منتشر شده است:
The Intergenerational Transmission of Anxiety: A Children-of-Twins Study
به گزارش نوروسافاری به نقل از واحد مرکزی خبر، گروهی از محققان مرکز تحقیقات ویسکانسین اعلام کردند استرس های مزمن همچون فقر، بی توجهی و کتک زدن کودکان، ساختمان مغز در حال رشد آنها را تغییر می دهد و بر قدرت یادگیری، حافظه و برخورد با هیجانات، تاثیر منفی می گذارد.
این تغییرات ممکن است بر رفتار، سلامت و حتی انتخاب همسر مناسب در آینده این کودکان، تاثیر منفی داشته باشد.
دکتر ست پولاک و همکارانش در مقاله ای که در نشریه روان پزشکی زیست شناختی منتشر شد اعلام کردند این بررسی به خصوص برای متخصصان سیاست های عمومی، اقتصاد و متخصصان اپیدمیولوژی، حائز اهمیت است.
دانشمندان می گویند استرس هایی که در سنین دو، سه و چهار سالگی برای کودک روی می دهد بر آینده او، تاثیری دراز مدت دارد.
تاثیر استرس در کودکان به حدی است که حتی ممکن است افسردگی، اضطراب، بیماری های قلبی عروقی، سرطان و کاهش توان آموزشی آنها را درآینده سبب شود.
محققان برای رسیدن به این نتایج، تعداد ۱۲۸ کودک ۱۲ ساله را مورد بررسی کامل قرار دادند.
محققان می گویند برای جلوگیری از بروز ناهنجاری های ساختمانی در مغز کودکان، باید از بروز استرس در آنان، مانع شد.
جزئیات این تحقیق این ماه در ژورنال Biological Psychiatry گزارش شده است:
Behavioral Problems After Early Life Stress: Contributions of the Hippocampus and Amygdala