پذیرش فرزندان بیقید و شرط و همانگونه که هستند زمینهساز رشد اعتماد به نفس در شخصیت آنها است.
اعتماد
به نفس و خودباوری افراد بیشتر در دوران کودکی و رشد شکل میگیرد. در واقع
کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند همیشه آرزو دارند جای شخص دیگری
باشند، بیش از حد خیالپردازی میکنند، احساس بیارزشی کرده و اغلب در
برخورد با وظایف و مشکل گریه میکنند.
به علاوه چنین کودکانی کمتر از سایرین به ظاهر خود توجه و رسیدگی
میکنند، چرا که از فکر کردن به ظاهر خود و دیدن آن در آینه لذت نمیبرند.
تصمیمگیری برایشان مشکل است، نسبت به آینده بدبین بوده و آینده خود را
پربار نمیبینند، به کوچکتر از خودشان زور میگویند و در مسائل گوناگون
کمتر داوطلب شده و کمتر سئوال میکنند.
هر چه سن افراد کمتر باشد تغییر دادن خودباوری و نحوه تفکر آنها سادهتر و در نتیجه بالابردن اعتماد به نفس راحتتر است، والدین برای ریشهدار شدن اعتماد به نفس والدین باید منحصر به فرد بودن و بیهمتا بودن فرزندانشان را به آنها آموزش دهند و از مقایسه کودکان خود با سایرین بپرهیزند.
کودک باید خودش باشد نه شبیه دیگران و در واقع باید به بینظیر بودنش افتخار کند. والدین باید در پی یافتن خوبیها، نقاط قوت و ویژگیهای مثبت فرزندان خود باشند و اجازه دهند کودک امور روزانهاش را با اعتقاد به خود و تنها تحت نظارت والدین انجام دهد.
نکته ای که نباید فراموش بشه:محبتهای مادرانهای که خارج از حد نرمال باشد برعکس آنچه تصور میشود موجب خدشهدار شدن رشد اعتماد به نفس در شخصیت کودک شده و آینده روشنی را برای او رقم نمیزند. از جمله آنها میتوان بستن بند کفش، گذاشتن لقمه در دهان و در واقع انجام امور سادهای باشد که فرزند باید با آموزش و دریافت آگاهی، خودش از عهده تمام آنها برآید.
منتظر آموزش های عملی بعدی باشید....