فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای

بازی های بومی محلی یزد

آى تو به باغ رفته بودی، اتوک کلی، اوستا بدو، بچه‌بازی، چفته‌بازی، خرک‌بازی، دم‌دوک‌بازی، شیطان‌بازی، على لولوئى‌لو، قایم‌بازى شوتک باز، کیه‌کیه در مى‌زنه، گنجشک پر، گندم گل گندم، لشکرکشى (کشتی ) ، ملا ملا و ...

   اتوک‌کلى (یزد )

بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند. گروه شروع‌کننده در نقطه ٔ شروع که ابتداى زمین بازى (بالا) است، مستقر مى‌شود و افراد گروه دیگر در محوطه ٔ زمین بازى به‌طور پراکنده قرار مى‌گیرند. چوب کوچک (کلی) را روى دو سنگ موازى هم و یا روى چاله ٔ حفرشده‌اى مى‌گذارند و یکى از نفرات گروه بالا به‌ترتیب با " اتوک" (چوب بزرگ) به زیر کلى مى‌زند تا کمى بلند شود، سپس با ضربه‌اى محکم آن را به‌طرف پائین زمین پرت مى‌کند. اگر گروه پائین بتوانند کلى را در هوا بل بگیرند، جاى دو گروه عوض مى‌شود و در غیر این‌صورت گروه پائین کلى را از هر جا که بر زمین افتاده برداشته و آن را به‌طرف اتوک که کنار دو سنگ گذاشته شده، پرتاب مى‌کنند، که در صورت اصابت جاى دو گروه عوض مى‌شود .


   لشکرکشى (کشتى) (یزد )

عده‌اى از جوان‌هاى دو محله در میدان یا تکیه یا حسینیه ٔ محل خود جمع مى‌شوند و هر محله براى خود یکى از افراد صاحب صلاح را به‌عنوان استاد (سرپرست) انتخاب مى‌کند. نفرات دو محله دایره‌وار طورى‌که هر محله نصف دایره را تشکیل دهد، کنار هم مى‌ایستند. آن‌گاه دو استاد هرکدام یکى از نفرات چابک و قوى خود را با نام صدا مى‌زنند که به‌ وسط میدان آمده و کشتى خود را شروع کنند . داورى بازى هم به‌عهده ٔ دو استاد است. کشتى به‌حالت سرپا انجام مى‌شود . برنده ٔ بازى کسى است که حریف را از زمین بلند کرده و بر زمین بزند و یا اینکه با به‌کار بردن فنی، حریف به زمین بى‌افتد .


پس از آن برنده ٔ کشتى در زمین مى‌ماند و به‌جاى بازنده، استاد مربوطه، یکى دیگر از افراد خود را براى کشتى گرفتن با برنده صدا مى‌زند. بسیار پیش مى‌آید که یک نفر با چندین نفر کشتى مى‌گیرد. زورآزمائى‌ها تا حدود بیش از ده کشتى ادامه مى‌یابد و هر محله که برد بیشترى داشته باشد، برنده اعلام مى‌شود .

 

 شهرستان ابرکوه مهد بازیهای بومی و محلی کشور است و این در حالی است که این بازیها به عنوان قسمتی از میراثهای معنوی با بی توجهی روبرو شده و در حال فراموشی است.

به گزارش خبرنگار مهر، بازیهای قدیم کم کم به فراموشی سپرده می شوند و جای آنها را ابزارهای الکترونیکی پر می کند و هشدارهای متعدد کارشناسان مبنی بر زیانبار بودن این بازیها از رونق روز به روز آنها کم نکرده است.

با نگاهی به بازی های بومی و محلی در می یابیم که این بازیها در گذشته ای نه چندان دور نه تنها اسباب تفریح کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان را فراهم می کرد، بلکه ورزش های مفیدی نیز بوده است.

با عدم توجه به این بازیها موضوع دیگری نیز به فراموشی سپرده شد و آن مسئله صمیمیت های به وجود آمده در بین شرکت کنندگان در این بازی هاست زیرا این بازیها اغلب به صورت گروهی انجام می گرفت و فضایی بسیار صمیمانه و دوستانه در محله ها بین افراد ایجاد می کرد. شاهد اینکه، این بازی ها هنوز نیز می تواند برای مردم جذاب باشد. برخی از بازی های قدیمی ابرکوه مانند "پل چفته بازی" است که در روزهای خاص و از جمله سیزده بدر در حاشیه باغات و مزارع مردم را به دور خود جمع می کند و در این بازی همه گروه های سنی از کودکان و پیرمردان با همدیگر به رقابت می پردازند.

هفته تربیت بدنی و ورزش که از 26 مهر تا دوم آبانماه به این عنوان نامگذاری شده، می تواند فرصتی برای تصمیم گیری جدی مسئولان برای احیای این ورزشها که با کمترین هزینه ها قابل احیاست، باشد.

حامد اکرمی از محققان آداب و رسوم ابرکوه در گفتگو با خبرنگار مهر به بیان مختصر شرح برخی از بازی های بومی و محلی ابرکوه پرداخته است.

سه پایه بازی؛ ورزشی که نیم قرن است فراموش شده

روش این بازی که بیش از نیم قرن پیش انجام می‌شد، 12 فرد بالای 20 سال را به بازی می گرفت و در بین این افراد دو نفرکه قوی تر بودند با نام استاد شرکت می کردند و پنج نفر در وسط میدان بازی به صورت حلقه (دست بر گردن هم و سرها به سمت پایین و در کنار هم) که به این کار سه پایه می گفتند، قرار می گرفتند.

دو استاد قوی اطراف این سه پایه می‌ایستادند و از آنها مواظبت می کردند.

پنج نفر دیگر هم اطراف این سه پایه می چرخیدند و هرگاه هرکدام از این پنج نفر می توانستند جلو بیایند و از موانع (استادان) رد و بر روی سه پایه سوار شوند، پیروز و برنده این بازی بودند و اگر در هنگام سوار شدن، استاد آنها را غافلگیر می‌کرد، این گروه بازنده می شدند و باید جای خودشان را با گروه سه پایه عوض می کردند و بازی را به آنها می سپردند ولی اگر پیروز می شدند بازی به همین منوال پیش می رفت تا اینکه یکی از آنها تعداد دفعه بیشتری برنده این مسابقه شود.

خطر قطارک نیز یکی دیگر از بازی های سنتی ابرکوه بود. این بازی به دو صورت انجام می شده است. اول اینکه یک نفر دست خود را بر روی پنجه های پای خود گذاشته و حالت خمیده به خود می‌گیرد و 9 نفر دیگر از روی وی می پرند و هر کس موفق به انجام این کار نمی‌شد بازنده بود و می بایست جای خود را با آن فرد عوض کند. ولی اگر تمام افراد موفق به پریدن از روی او شدند برای پرش بار دوم، وی دستها را روی زانو می‌گذاشت و خمیدگی او کمتر می‌شد و به همین ترتیب دستها تا گردن می رسید و در این حالت هیچکس نمی توانست از روی او بپرد و بنا به نقل افراد مختلف، فردی به نام "یوسف سعیدی" قهرمان این بازی بوده است.

جالب توجه اینکه وحدت میان افراد در این بازی زبانزد عام و خاص بود و آنها در هنگام پریدن عباراتی جالب را می‌خواندند، برای مثال "اولی نون شولی، دومی دمبه میشی، سومی سه نهره آب، چهارمی چهار پارچه آب، پنجمی پنجه های شیر، ششمی شش در بهشت، هفتمی هفت در آسمان، هشتمی حجش روا، نهمی بند تمام".

نوع دیگر این بازی نیز به این صورت بود که تمام افراد به حالت خمیده می شدند و دست را بر روی پنجه پا می گذاشتند. اولی می ایستد و از روی نفر بعدی می پرد و دومی هم همینطور تا اینکه دست را بر گردن می گذارد و مانند "اولی نون شولی" تکرار می شود و این نوع بازی را در اصطلاح دیگر "خر قطارک" می گفتند.

َ"کندوکِنار هِندستون"، نیز بازی است که 70 سال پیش و یا پیشتر از آن در ابرکوه رواج داشته است و 20 نفر در آن شرکت می‌کردند. دو نفر از آنان بنام استاد (جای استادها در این بازی در هر دوره عوض می شده است) و دیگر افراد در کنار دیوار (البته روی آنها به سمت دیوارقرار می‌گرفت) در حالتی که دستانشان به پشت قلاب شده و در بین آنها هم یکی از استادان قرار دارد و استادی دیگر که تخم مرغ در دست دارد می‌آید و آن را در دست یکی از شرکت کنندگان می‌گذارد و اگر آن استاد توانست حدس بزند تخم مرغ در دست چه کسی است او برنده می شود و گرنه او بازنده است و آنگاه استاد دیگر به او می گوید:

کنـدوکـار هندستـون کلاهت را بیار و دوغ بسون علی محمدم دوغ ندارم کلاهـت را بیـار و پر کنـم

یعنی اینکه چیزی ندارم و کار تو بیهوده است.

شیر توپک؛ بازی سنتی فراموش شده

این بازی با چهاز نفر شرکت کننده بازی می شد و جریمه هم داشته است. در این بازی دو نفر از افراد پاهای خود را به صورت جفت کنار هم می گذاشتند و دو نفر دیگر بایستی به صورت لی لی از این پاهای کنار هم قرار گرفته بجهند و با آنها برخورد نکنند و اگر این مرحله را طی می کردند آن دو نفر که پاهای خود را به هم چسبانده بودند بایستی پاهایشان را یکی یکی روی هم بگذارند تا دو نفر دیگر باز هم به صورت لی لی از روی آن بجهند و اگر آن دو نتوانند این کار را انجام دهند بازنده محسوب می شدند و باید جریمه شوند.

جریمه آنها نیز به این نحو است که آن دو نفر می بایست پاهای خود را به اندازه عرض شانه باز کنند و دو نفری که بازنده هستند باید از این پل عبور کنند و در هنگام عبور آن دو نفر، چنان پای خود را به هم می فشارند که عبور از آن مشکل باشد و بازندگان نیز باید از آن عبور کنند و این عمل تکرار می‌شد تا با هر زحمتی که شده پیروزی نصیبشان شود.

اکرمی افزود: بازی های بسیار دیگری چون "آفتاب و مهتاب"، "قلنگینه" ،"گو مرغک" ، "پل چفته"، "جو سیاه"، "گل بِگو"، "حمامی آی حمامی"، "گردو بازی" ،"بُر یِک"، "کلاه پران"، "ترنا"، "الختر"، "هفت سنگ"، "قوتول بازی"، "شاه وزیر"، "چشم پریسک" و"الک دولک" نیز برخی دیگر از بازیهای محلی ابرکوه به شمار می روند که تعداد کمی از آنها در مراسم روز سیزده نوروز اجرا می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد