تحت هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده
نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم
مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن وسایل دیگران » را درک کنند. در این
زمان است که والدین باید محدویت ها و تنبیه هایی را برای این عمل در نظر
بگیرند .
یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران ،
رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود
باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنید و حتی برای
استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند .
ایزانلو، کار شناس
ارشد روان شناسی گفت : وقتی از مهمانی با همسرم به خانه برگشتیم لباس های
پسر چهار ساله ام عرشیا را در آوردم. در جیب شلوارش اسباب بازی پسر دایی اش
را پیدا کردم . من و پدرش به هم نگاه کردیم و از او پرسیدیم که چرا بدون
اجازه پسر دایی اش اسباب بازی او را به خانه آورده است؟ خندید و با لحن
لوسی گفت:« خوب از اسباب بازیش خیلی خوشم میاد! دلم می خواست مال من باشه،
واسه این برداشتمش .» این اولین باری بود که فرزندم این کار را انجام داده
بود. اما بارها این اتفاق افتاده که در مهمانی ها بدون اجازه به وسایل خانه
میزبان و به خصوص اسباب بازی های کودک میزبان دست زده است. من از تکرار
این رفتار ها در آینده خیلی نگران هستم. از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید
که چطور با او رفتار کنم.
بچه ها تقریبا از چهار سالگی با مفهوم
مالکیت آشنا می شوند. حتما دیده اید که کودکان خردسال تمایلی به دادن اسباب
بازی خود به کودکان دیگر ندارد. در 4 تا 5 سالگی ، خود را محور جهان می
پندارند و حتی تصور می کنند که والدین بیشتر متلعق به آنها هستند تا
خواهران و برادرشان .در این سنین بچه ها با مفاهیمی مانند خوب و بد ، جریمه
و پاداش و راست و دروغ آشنا می شوند .
کودکان کم سن و سال که هنوز
به مدرسه نمی روند اغلب بدون آن که ارزش مادی اشیا را درک کنند، دست به این
کار می زنند، آنها حتی گاه از این که برداشتن چیزی بدون اجازه از صاحب آن
اشتباه است مطلع نیستند. 3 تا 6 سالگی کودک ، مرحله شخصیت طلبی نامیده می
شود. این مرحله نیز به سه زیر مرحله تقسیم می شود:
الف) تضاد و وقفه :
در 3 سالگی ، به تدریج فعالیت هایی که مبتنی بر نفی و امتناع است در او
مشاهده می شود. برای مثال لجبازی که یک حالت تضادورزی می باشد در 4 سالگی
به وجود می آید که انگیزه کودک به دست آوردن استقلال عمل می باشد.
ب) سن لطف : در این مرحله کودک سعی دارد دیگران را مجذوب خود سازد و ارزش خود را از چشم دیگری ببیند.
پ) سن تقلید الگو :
تقلید الگو نقش اساسی در درک جهانی بیرونی دارد و کودک به تدریج یاد می
گیرد که برای شکل گیری هر چه بیشتر شخصیت های خود از الگوهای دیگر تقلید
کند. برای مثال کودک نقش پدر را در بازی های خود تقلید می کند.
بد
نیست اکنون که با این مرحله مهم از رشد شخصیت کودک آشنا شدید با ما همراه
شوید تا راهکارهای پیشنهادی مان در این موضوع را امتحان کنید.
در ابتدا
بررسی کنید تا دریابید چه مشکلی باعث شده تا کودک شما این رفتار را انجام
می دهد. مثلا گاه کودک واقعا به چیزی احتیاج دارد اما والدین این نیاز کودک
را نادیده می گیرند و او مجبور می شود خود راه حلی برای مشکلش پیدا کند و
چه روشی آسان تر از استفاده از وسیله شخص دیگری که در دسترس او قرار دارد.
پیشگیری از این رفتار ها بهترین روش
ممکن است. از همان دوران کودکی تلاش کنید تا مفهموم مالکیت را به او آموزش
دهید .مثلا به او بگویید که باید برای برداشتن وسایل دیگران اول اجازه
بگیرد و برای او تشویق هایی در نظر بگیرید. دوران کودکی زمان خوبی برای
آموزش مفهوم مالکیت بر اموال شان دارند و برداشتن چیزی که به شخص دیگری
تعلق دارد اشتباه است. برای مثال از کودک بپرسند : « اگر کسی ماشین قرمز تو
را بدون این که دوست داشته باشی برداره، چقدر ناراحت می شی ؟»...
یکی از راه های مناسب برای آموزش
رعایت حق مالکیت دیگران ، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و
مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای
خانواده دست نزنید و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه
بگیرند .زمانی که پی بردید بچه چیزی را برداشته است، به هیچ عنوان نباید
واکنش شدید نشان دهید . در آن لحظه باید رفتاری مناسب و سنجیده از خود نشان
دهید . باید بکوشید آرامش خود را حفظ کرده و روشی منطقی اتخاذ کنید.
تحت
هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می
توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن
وسایل دیگران » را درک کنند. در این زمان است که والدین باید محدویت ها و
تنبیه هایی را برای این عمل در نظر بگیرند .
مثلا محروم شدن از کارتون مورد علاقه اش در همان روز می تواند یک جریمه مناسب با سن کودک می باشد.
-
بلافاصله رفتارش را اصلاح کنید و به نوعی درصدد جبران برآیید. از طرف کودک
عذرخواهی نکنید، به کودک آموزش دهید تا از کودکی که اسباب بازی اش را
برداشته عذر خواهی کند.
- به کودک یاد بدهید چطور آنچه را می خواهد
درخواست کند. برای مثال ، اگر کودک از اسباب بازی دوستش خوشش آمده است و می
خواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را با شما در میان
بگذارد تا شما چاره ای برای او بیندیشید.
- تحسین و تشویق یادتان
نرود. پدر و مادر باید از رفتار های شایسته، مناسب و صادقانه کودک حمایت و
قدردانی کنند. پیشگیری از این رفتارها بهترین روش ممکن است. در صورت عمل به
کودک به کسب اجازه از دیگری برای استفاده از وسیله او، برای این رفتار او
تشویق هایی در نظر بگیرید. البته تشویق های کلامی ارجحیت دارند .
نکنه
پایانی این که ، ممکن است دلایلی پیچیده تر از آنچه ذکر شده نیز در بروز
این رفتار در کودکان و نوجوان دخیل باشد . مثلا علت این رفتار می تواند خشم
بچه ها یا تمایل آنها به جلب توجه دیگران باشدیا برعکس چنین رفتاری می
تواند منعکس کننده مشکلات و استرس های آنها در محیط زندگی شان باشد. در این
صورت ضرورت دارد که از مراجعه به روان شناس یا روان پزشک نیز استفاده کنید
.
منبع:سلامت نیوز
بی گمان همه ما از دروغ گفتن و یا شنیدن آن احساس ناخوشایندی داریم. در این میان پدر و مادر که تربیت کودک جزو اصلی ترین وظایف آن هاست، با شنیدن دروغ از کودک خود احساس ناراحتی بیشتری می کنند. اما باید گفت کودکان علاوه بر الگوگیری از رفتار والدین، به دلایل متعدد به دروغ گفتن روی می آورند.
دروغ در مقابل راستگویی قرار دارد و در تمامی فرهنگ ها و جوامع امری زشت و ناپسند تلقی می شود. بررسی ریشه ای دلایل دروغگویی امری بسیار پیچیده است و نیاز به واکاوی شخصیت انسان ها دارد. اگرچه ممکن است بعضی آن را یک رفتار زنانه تلقی کنند، اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که تفاوت معناداری بین مردان و زنان برای دروغگویی وجود ندارد. در خانواده نیز مواردی پیش می آید که والدین از دروغگویی بیش از حد فرزندان خود ابراز نگرانی می کنند. سیامکی خبوشان، کارشناس ارشد روان شناسی و مشاور خانواده و کودک با بیان این مقدمه به خراسان می گوید: دلایل دروغگویی در کودکان بسیار متعدد است و آغاز آن از زمان تکلم کودک و حدود ۲ سالگی به بعد است.
کودکان گاه برای جریحه دار نکردن احساسات دیگران، پنهان کردن احساسات یا واکنش های خود، فرار از تنبیه و دریافت پاداش و توجه، دروغ می گویند.نکته این جاست که واقعیت و تخیل در زندگی کودکان زیر ۶سال در هم تنیده است و کودک ممکن است هر آن چه را به ذهنش می رسد بر زبان آورد. به این نوع دروغ، «دروغ سیاه و سفید» می گوییم. در بیشتر موارد چنین گفته هایی بسیار اغراق آمیز و غیرواقعی است .مثلا پسربچه ۶ساله ای با هیجان به مادرش می گوید: «من دیروز یک غول دیدم!»در واقع دروغ بیان کننده حقایق مربوط به امیدها و دلهره ها و آشکار کننده آن چیزی است که فرد می خواهد باشد. والدین از طریق اطلاعاتی که از گفته های دروغین کودک کسب می کنند، می توانند به کودک کمک کنند تا واقعیت را از افکار پوچ و خیالی تشخیص دهد. فاطمه زارع، کارشناس مسئول مرکز بهداشت روان و مشاور با بیان این مطلب به ایسنا می گوید: وقتی بچه ای می گوید که برای عید یک فیل زنده به عنوان هدیه سال نو دریافت کرده است، باید گفت که او دوست دارد یک فیل داشته باشد و نباید او را بابت گفتن این جمله سرزنش کرد.
به گفته زارع، گاهی کودک دروغ می گوید، زیرا اجازه ندارد حقیقت را بگوید. به عنوان مثال وقتی به مادرش می گوید که از برادرش متنفر است، تنبیه می شود. اما اگر بلافاصله حرفش را پس بگیرد، والدین، او را بابت انکار احساسش مورد تشویق قرار می دهند. با این تجربه کودک نتیجه می گیرد که انسان به دلیل گفتن حقیقت تنبیه می شود. گاهی هم والدین، کودک را به دروغگویی تشویق می کنند. به این صورت که کودک مجبور می شود به منظور دفاع از خود دروغ بگوید. این کارشناس ادامه می دهد: کودکان از این که والدین از آن ها پرس و جو کنند، بیزارند به خصوص وقتی گمان کنند والدین از قبل پاسخ ها را می دانند. کودکان همچنین از سوال های غافل گیر کننده بدشان می آید سوالاتی که وادارشان می کند دروغ بگویند، حقیقت را پنهان کنند و خجالت بکشند.
● الگوگیری از کودکان
نباید از نقش والدین و الگوهایی که در اختیار کودک قرار می گیرد، در گرایش کودک به دروغگویی غافل شد. چنان که به گفته سیامکی خبوشان، گاهی والدین خودشان به وضوح دروغ می گویند اما نادیده گرفتن حقیقت از سوی کودک را بر نمی تابند. در صورتی که چنین انتظاری بی جاست. گاهی کودک به علت نداشتن تمرکز و توجه به محیط پیرامون، مسائل را پس و پیش یا به اشتباه روایت می کند و والدین بنا را بر دروغگویی کودک می گذارند. کودکان اغلب تمایلی به دروغگویی ندارند اما وقتی به حساسیت و نقطه ضعف والدین پی می برند، به دروغگویی رو می آورند تا جلب توجه کنند. به عنوان مثال چون کودک می داند که مادر نسبت به سلامت او حساس است، به دروغ از دل درد شکایت می کند. دروغ گویی در کودکان باهوش، ریسک طلب، هیجان خواه، تنوع طلب و اجتماعی بیشتر مشاهده می شود و کودکان کمرو و خجالتی، بیش فعال و عقب مانده کمتر دروغ می گویند.
● راهکارها
یکی از بهترین راه های پیشگیری از دروغگویی در کودکان این است که او را وادار نکنیم برای دفاع از خود دروغ بگوید. بهتر است اگر نسبت به دروغگویی وی مطمئن هستیم، بدون اشاره مستقیم و استفاده از واژه دروغگویی او را متوجه کار اشتباهش کنیم. زارع با اشاره به این که گاهی والدین خودشان انگ دروغگو بودن به کودک می زنند، تصریح می کند: والدینی که دایم گفته های کودک را انکار می کنند، به طور غیرمستقیم به او می گویند که دروغ می گوید. یا وقتی کودک دروغ آشکار می گوید به شدت عصبانی می شوند و او را سرزنش می کنند. بهتر است والدین خط مشی مشخصی در برابر دروغگویی کودک داشته باشند.بدون سوال پیچ کردن یا بازجویی از کودک طی چند سوال و جواب کوتاه سعی کنند واقعیت یا بخشی از آن را از زبان کودک بشنوند، موضوع را بزرگ و مهم جلوه ندهند و با قاطعیت اما واضح و شفاف درباره موضوع با کودک صحبت کنند. کودک باید طی گفت وگو احساس کند راستگویی به وی کمک می کند یا در پایان گفت وگو به این نتیجه برسد. باید آگاهانه شرایطی را برای کودک ایجاد کنیم که دروغ نگوید و اگر دروغ می گوید نه با واکنش احساسی و هیجانی بلکه به صورت منطقی به او بفهمانیم که نیازی به دروغگویی نیست.
● ریشه یابی علت دروغگویی
استفاده از واژه های «الکی»، «شوخی» و یا «دروغ» نباید در خانواده رواج داشته باشد و کودک باید بداند دروغ در هر شکلی ناپسند است. سیامکی با بیان این مطلب که بهتر است ریشه دروغگویی کودک را دریابیم، تاکید می کند: بهتر است به جای در نظر گرفتن تنبیه یا تهدید کودک تلاش کنیم به موضوع از دید کودک بنگریم تا دریابیم کودک از دروغگویی چه نفعی می برد و به دنبال چیست. سپس به او نزدیک شویم. همچنین هرگز انگ دروغگو بودن به کودک نزنیم. بهتر است به تخیلات کودک احترام بگذاریم و او را بابت حرف زدن درباره موضوعاتی مثل غول و فرشته و حیوانات عجیب و غریب سرزنش نکنیم.
گاهی والدین از دروغگویی مقابل کودک اجتناب می کنند اما در عوض پنهان کاری را به او یاد می دهند. پنهان کاری هم شکل دیگری از دروغ است و در طول زمان کودک یاد می گیرد که چه طور حرف بزند تا متهم به دروغگویی نشود. همچنین کاهش اعتماد به نفس در کودک با تمایل به دروغگویی در ارتباط است و بچه هایی که عزت نفس پایین دارند به «خودیاری کاذب» یا به عبارتی به اغراق در بیان توانایی ها و حوزه اختیارات خود روی می آورند تا آن خلاء را جبران کنند.
اگر دروغگویی تا ۷ سالگی درمان نشود همزمان با رشد کودک شاخه و برگ بیشتری پیدا می کند و درمان آن دشوارتر می شود. سیامکی خبوشان با اشاره به این مطلب می گوید: یک دانش آموز دبیرستانی ناخواسته دروغ نمی گوید بلکه با ظرافت و زیرکی واقعیت را طور دیگری جلوه می دهد. اغلب این دانش آموزان برای فرار از تنبیه یا دریافت پاداش دروغ می گویند. این امر حاکی از آن است که شالوده رفتار اخلاقی در دوران کودکی آن ها به درستی پی ریزی نشده است و حالا در دوران بزرگسالی برای رسیدن به اهداف خاص دروغ می گویند. در این سنین فشارهای والدین موقعیت را بدتر می کند و راهی جز دروغگویی برایشان باقی نمی ماند.
منبع:روزنامه خراسان