ترس بخش طبیعی از رشد کودک است. ترس ها در صورتی غیر طبیعی هستند که به صورت دائمی و به مدت طولانی در کودک باقی بمانند یا ذهن کودک را به طور کامل اشغال کنند،اگرترس در تمام زندگی عادی آنها مداخله کرده و تأثیرمنفی داشته و کودک نتواند از آن رهایی یابد مبتلا به تشویش که همان ترس بی مورد و بی اساس است می گردد. ترس یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، گاهی به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود میآید از حالت عادی خارج میشود. این ترسها تحت عنوان ترسهای مرضی شناخته میشوند که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار میدهند توصیههای مناسب روانشناسان و استفاده از مداخلات رفتاری ضروری است.
گاهی بعد از وقوع یک اتفاق تحریک کننده، ترس در کودکان تقویت می گردد مثلاً افتادن در آب، سوختن بر اثر تماس با یک شیء داغ یا فرار کردن از یک سگ. بعضی کودکان نسبت به کودکان دیگر بیشتر می ترسند و این بستگی به روحیات و خلق و خوی آنها دارد. والدینی که همیشه نگران هستند و در تشویش به سر می برند یا زود در مقابل هرچیز عکس العمل نشان می دهند، فرزندانشان اغلب دارای همان روحیات هستند و همیشه در ترس و واهمه قرار دارند.
زیاد عکس العمل نشان ندهید زیرا توجه زیاد به ترس اوباعث تقویت ترس در کودک می شود.
به کودک امورش دهید در تاریکی با خودش صحبت کند. وقتی او جمله هایی نظیر من نمی ترسم و هیچ چیز نمی تواند به من صدمه بزند را تکرار کند می تواند خودش را شجاع بداند.
بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم مهمانی در خانه ام هست و روزی از کنارم می رود.
روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود...
به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟
کدام مهمتر است.خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟
چون دانستم که او مهمان خانه من است.
این باعث شد اولویتم را تغییر دهم،
بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست....
شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم.
از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم..
از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضی شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد .....
اما.........فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من وخشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.....
چون می دانم......
او مهمان زودگذر خانه من است.
کودک عزیزم امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد...
یکی از دشوارترین مسئولیت های فرزند پروری تاًمین سلامت جنسی نوجوانان است . از جمله مواردی که زمینه ساز نگرانی والدین از اشتغال نوجوانشان به فعالیت های جنسی است یکی این است که احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی در نوجوانان فعال در زمینه های جنسی بیش از دیگران است و خود این فاکتور میتواند زمینه ساز ناباروری آنها در آینده گشته و یا با پررنگ شدن خطر ابتلا به ایدز نرخ مرگ و میر در این قشر فزونی یابد
از سویی نمیتوان این نکته رااز نظر دور داشت که بسیاری از مشکلات رفتار جنسی که افراد در طول زندگی جنسی خود با آن مواجه میشوند به اولین تجارب جنسی آنها بر میگردد که چنانچه مطابق با استانداردهای مطلوب نباشد میتواند بیزاری جنسی ، ناتوانی جنسی ، زود انزالی و یا سایر گرفتاری های رفتار جنسی را در دوره های بعدی زندگی فرد زمینه ساز گردد.
تمامی این فاکتور ها نشان گر اهمیت مسئله ارتباطات جنسی در دوره نوجوانی است لیکن خانواده ها در تدوین و پایه ریزی استانداردهای تربیت جنسی فرزندان خود به سه گونه عمل میکنند. دسته ای از والدین معتقد به آزادی جنسی فرزندان بوده آنان را در رویارویی و شناخت و تجربه جنسی به حال خود رها میسازند. بخش دیگری از پدر و مادران مقررات بسیار سخت و دشواری را برای برقراری رابطه جنسی نوجوان خود قائل بوده به نحوی که نزدیکی به جنس مخالف به هر شکل و عنوانی به شدت مورد سرزنش و یا تنبیه عاطفی و گاه بدنی قرار میگیرد. نوع دیگری از برخورد با مسائل جنسی نوجوانان متعلق به خانواده هایی است که ارتباط بسیار نزدیک و عاطفی با نوجوان خود بر قرار کرده مجال هر گونه بحث یا گفتگوی جنسی را در کانون خانه خود ایجاد نموده اند. ایندسته از خانواده ها رسالت خویش را در امر آگاهی رسانی از رفتار جنسی هدف از انجام آن و نیز مخاطرات احتمالی آن را برای نوجوان خود از سالها پیش انجام داده اند ودر این هنگام فرد را در انجام و یا عدم انجام رفتار جنسی مختار میگذارند.
امروزه تحقیقات متعددی تایید گر این مدعا هستند که سیستم های متعصبانه تربیتی ضعیف ترین کارآیی را در کنترل و یا هدایت رفتار فرزندان را به همراه داشته اند.در تحقیقی که برروی 5000 نوجوان امریکایی انجام شده است مشخص گردیده است که متدهای تربیتی خانوادگی نقش بسیار مهمی در رفتار های جنسی ریسکی و خطرناک نوجوانان ایفا میکند . امروزه آمار نشان گرآنند که از هر سه نوجوان امریکایی دو نفربه رفتار های جنسی ریسکی میپردازد که بیشتر آنان محصول خانواده های سردو بی تفاوت و یا سخت گیر و متعصب میباشند. اگر چه نقش رسانه های گروهی و نیز فشار همسالان را نمیتوان در الگو برداری نوجوانان منکر گشت لیکن نقش والدین آگاه به امور جنسی و توانا دربرقراری رابطه گرم با نوجوان از اهمیتی بسیار برخوردار است.
در این زمینه هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز است تا به بهترین شیوه ای که بتواند تضمین کننده سلامت جنسی نوجوانان و جوانان باشد اتخاذ گردد. لیکن نکته دیگری که در این رابطه نباید از نظر دور داشت تاثیر اینترنت بر زندگی امروزین جوانان و خطرات احتمالی سوء استفاده های جنسی از جوانان از این طریق میباشد
تصور عموم مردم از جرائم جنسی اینترنتی همواره بدینگونه است که معمولا مردان میانسالی در چت روم ها ظاهر شده و با تغییر سن و وانمود کردن اینکه نوجوان هستند سر صحبت را با کودکان باز کرده و آنها را هدف نیت های جنسی و سؤاستفاده جنسی قرار میدهند . لیکن مطالعات جدیدی که حول محور جرائم رو به رشد اینترنتی انجام شده است دید دیگری از کم و کیف ایندسته از تخلفات جنسی را ارائه گر است
به ادعای محققین دانشگاه نیو همشایر که نتیجه کار خود را در ژرنال امریکن سایکولوژی به چاپ رسانده اند ، شکارچیان جنسی اینترنتی بزرگسالانی هستند که نه کودکان بلکه بیشتر نوجوانان را هدف قرار میدهند . ایندسته از افراد الزاماً سن خود را هم تغییر نداده ، با فرستادن ایمیل و یا پیام های کوتاه در چت روم ها و با استفاده از زبان خاص نوجوانان و اصطلاحات رایج در فرهنگ نوجوانی ، صراحتاً تقاضای جنسی خود را عنوان میکنند
متقاضیان جنسی معمولاً با شیوه های تاثیرگذار در شروع و ایجاد یک رابطه و ظرائف روانی و نیازهای دوره نوجوانی و جوانی آشنا میباشند لذا متبحرانه کیس مطلوب را شناسایی و مورد سوًاستفاده قرار میدهند. به عنوان مثال به خوبی واقفند که نوجوان دراین دوره از زندگی دنبال توجه ، هیجان و رومنس میباشد لذا با ایجاد حلقه عاطفی به آرامی فراهم آوردنده خواسته های نوجوان میگردند و رفته رفته نیات جنسی خود را در نهایت از او مطالبه میکنند. این روند تا کنون برای شکارچیان کارگر افتاده است چرا که تحقیقات نشان میدهند که 75% از ایندسته از نوجوانان نهایتاً فرد متجاوز را ملاقات کرده و به آنچه از آنها درخواست شده عمل کرده اند . از میان نوجوانانی که مستعد در گیر شدن با جرائم جنسی اینترنتی هستند افراد مخاطره طلب و ریسک جو و نیز افرادی که به نوعی در زندگی جنسی خود مورد آزار جنسی واقع شده اند و همچنین افرادی که تمایلات همجنس گرایانه دارند بیش از سائرین در خطر صید این صیادان قرار دارند.
شاد و پیروز باشید
دکتر مریم محبی
با این روش طرف مقابل نه تنها ناراحت نمیشه، بلکه خوشحال هم میشه + متوجه اشتباهاتش میشه. پس سعی کنید ذکاوت به خرج بدین و زندگیتونو شاد نگه دارید :)
بسیاری از کودکان آموخته اند که برای برآورده شدن نیازهایشان، به بزرگسالان وابسته باشند. والدین و معلمان به دلیل انجام دادن کارها به جای کودکان، شهرت بدی دارند و به این ترتیب، وابستگی آن ها را تشدید می کنند و بر احساس کفایت و مسئولیت کودکان تأثیر منفی می گذارند. هدفِ مادر در موقع وابستگی بیش از حد، بازگردان مسئولیت به کودکان و تسهیل اتکا به نفس در آنان است. برخی کودکان با تقاضای کمک یا اصرار به اینکه مادر به جای آن ها تصمیم بگیرد، مادر را کلافه می کنند. کودکان کاملاً می توانند برای خود تصمیم بگیرند و می توانند با داشتن اجازۀ امتحان تصمیم گیری، به قدرت این عمل پی ببرند. همچنین باید به کودکان اجازه داده شود که به انجام دادن امور برای خود بپردازند.
مادر، خدمتکار کودک نیست که بدود و چیزهایی را برای او بیاورد، به او لباس بپوشاند، قوطی هایی را که خود کودک می تواند به راحتی باز کند برای او بگشاید، یا رنگ ها را انتخاب کند، یا تصمیم بگیرد که کودک کدام تصویر را رنگ کند، یا تصمیم بگیرد که اول با چه چیزی به بازی بپردازد. چنین رفتارهایی تنها به وابستگی کودک دامن می زند و بی کفایتی و ناکارآمدی را در او تقویت می کند. پاسخ های مادر باید اعتماد به کودک را برساند و مسئولیت را به عهدۀ کودک باز گرداند.
نمونه های زیر، گفته های کودکان و پاسخ های مادر است که باید مسئولیت را به آن ها باز گرداند.
کودک:
نمی دانم چه کار کنم. تو می خواهی که من اول با چی بازی کنم؟
مادر:
بعضی وقت ها تصمیم گرفتن مشکل است. خودت باید تصمیم بگیری که اول با چی
بازی کنی
کودک: مامان بیا ببین مشق هام درسته؟
مادر: عزیزم من می دونم که خودت می تونی مشق هاتو
به بهترین نحو بنویسی . تلاشتو بکن و همه رو بنویس . هرکدام را سوال داشتی می تونی
از من بپرسی
کودک: مامان برام انشاء می گی؟
مادر: ( در ضمن اینکه نحوه ی انشاء نوشتن را قبلا
به او گفته است یا نحوه ی به تصویر کشیدن مناظر را برای او توضیح می دهد) من به
توانایی های تو اطمینان دارم و مطمئنم که می تونی زیباترین انشاء را بنویسی. عزیزم
برو انشاتو بنویس وقتی تموم شد برایم بخوان تا با هم ویرایشش کنیم.
نکته ی کلیدی که باید به آن توجه داشته باشید: وقتی به توانایی های او اعتماد کردید، پس از آن باز با ترازوی کمالگرایی، عمل او را نسنجید و انتظار نداشته باشید که در اولین تمرین ها، بهترین عملکرد را از خود به جا بگذارد! نه!!! پله به پله پیشرفت او را تحسین کنید و در عین حال او را تشویق کنید که در مراحل بعدی سعی کند اشتباهات خود را جبران کند.
اگر اعتماد به کودک با چاشنی تحسین و تشویق باشد قطعا جواب خواهد داد اما درصورتی که با انتقاد و سرزنش های سفت و سخت باز او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش کنید همچنان به صحت کارهای خودش اطمینان نخواهد داشت و باز از ترس اینکه مورد انتقاد قرار گیرد، برای انجام کوچکترین کارها به شما وابسته خواهد بود و مدام از شما کمک خواهد گرفت.
فراموش نکنید که کودکان توانمند محصول والدین
صبور و مشوق هستند نه والدین سخت گیر و منتقد! سخت گیری های پی در پی نه تنها به
او کمکی نمی کند و روح و روان هردوی شما را آزرده می سازد، بلکه ممکن است برای
همیشه فرزند شما را از فعالیت های مورد نظرتان برهاند. پس اعتماد، تشویق و تحسین
را در همه ی مراحل در دستور کار خود قرار دهید. صبور باشید و شکفتن استعدادهای
فرزندتان را ببینید و لذت ببرید