فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

چند کار کوچک برای شاد زیستن

اگر بدانید چند کار کوچک می تواند شما را شاد و سرحال کند، حتماً آنها را انجام خواهید داد. پیشنهادهایی برای شما داریم.

آیا می‌خواهید شادتر باشید؟!

 به گزارش جی پلاس،‌ علم می‌ گوید: این پنج نکته شادترتان می کند، می توانید با انجام آنها روز شادتری داشته باشید.

به سپاسگزاری روزانه عادت کنید

ثابت شده ابراز و بیان سپاسگزاری، حس و حال‌ تان را بهتر می‌ کند. افرادی که چند مورد مثبت در مورد روزشان می‌ نویسند، سالم‌ تر، با انرژی‌ تر، کم استرس‌ ترند و بهتر می‌ خوابند. کلید این نکته در این است که این‌ کار را عادت همیشگی‌ تان کنید و هدفمند آن‌ را انجام دهید. به خلق یک آیین سپاسگزاری کوچک فکر کنید. برای نمونه، هر روز صبح در حالی که قهوه می‌ نوشید، می‌ توانید به سه چیز مربوط به روز قبل که بابت آنها خوشحال و قدردان هستید فکر کنید. یادداشت کردن سه مورد مثبت در طول روز را پیش از آنکه به رختخواب بروید، تبدیل به یک عادت کنید؛ این سه چیز می‌ تواند خیلی کوچک باشد، شاید چیز زیبایی دیده باشید یا فقط به‌ خاطر سلامتی آن روزتان قدردان باشید. درحقیقت علم نشان داده در مقایسه با حوادث بزرگ زندگی این تجربه های کوچک روزانه هستند که شادترمان می‌ کنند.

اطراف‌ تان را با آدم‌ های مثبت پُر کنید

شادی، واگیر دارد. نیکولاس کریستاکیس و جیمز فولر، محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه سن دیه گو، دریافتند هر یک دوست شاد و سرحال، امکان شاد شدن فرد را تا ۹ درصد افزایش می‌ دهد. اگر احساس کسل بودن می‌ کنید با یکی از دوستان‌ تان ارتباط بگیرید، کسی که از شما خوش بین‌ تر باشد. مغز ما نرون‌ های آینه‌ واری دارد که چیزی را که دیگران ابراز می‌ کنند تقلید می‌ کند، بنابراین هر وقت نیاز به کمی القای مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما می‌ دهند، ارتباط برقرار کنید.

به طور مرتب رفتارهای محبت آمیز داشته باشید

تحقیقات نشان داده اگر برای دیگران پول خرج کنیم خوشحال‌ تر خواهیم بود تا اینکه برای خودمان پول خرج کنیم و رفتارهای کوچک محبت آمیز، رضایت از زندگی را افزایش می‌ دهد. در را برای نفر پشت سرتان نگه دارید، وقتی نوشیدنی‌ تان را از کافی شاپ تحویل می‌ گیرید، تشکر کنید و آن را نشان دهید، خوراکی مورد علاقه همکارتان را بگیرید و روی میزش بگذارید، حتی کوچک‌ ترین حرکت ها و اشاره‌‌ ها می‌ توانند روز یک نفر را بسازند.

وقت بیشتری برای خانواده و دوستان بگذارید

ارتباط با دوستان می‌ تواند زندگی‌ تان را نجات دهد. تعاملات اجتماعی اندک به اندازه ۱۵ نخ سیگار در روز و دو برابر چاقی برای سلامت‌ تان ضرر دارد. حتی اگر مشغله‌ تان زیاد است می‌ توانید راه‌ هایی برای ارتباط با کسانی که برای‌ تان اهمیت دارند پیدا کنید. از وقت ناهارتان به‌ عنوان فرصتی برای تماس با یک دوست استفاده کنید یا اگر امکان دارد، با هم قدم بزنید. اگر در طول هفته سرتان شلوغ است، می‌ توانید آخر هفته دوستان‌ تان را برای یک کار گروهی یا دورهمی دعوت کنید.

به‌ جای خرید، برای تجربه های لذت‌بخش پول خرج کنید

پژوهش‌ ها نشان داده وقتی افراد پول‌ شان را برای تجربه ها خرج کرده، بیشتر احساس شادی و لذت می‌ کنند تا خریدن چیزهای مختلف. ما تجربه ها را مدت طولانی تری به خاطر می‌ سپاریم و مغزمان می‌ تواند آنها را یادآوری کند و دوام احساس های مثبت ما را بیشتر می‌ کند؛ بنابراین به‌ جای خریدن شلوار جدید، یک دوست را به سینما دعوت کنید.

منبع: مجله سلامت

هفت رفتاری که کودکان از شما کپی می‌کنند!

یکی از مهم ترین نکته هایی که والدین در روند ترتیب فرزندان شان باید همواره به خاطر داشته باشند این است که هر روز از سوی کودکان شان به دقت تحت نظر هستند؛ البته کودکان نه تنها تک‌ تک رفتارهای والدین را زیر نظر دارند بلکه به تمام حرف‌ هایی که پدر و مادرشان می‌ زنند و جمله هایی که به زبان می‌ آورند نیز به دقت گوش می‌ دهند.
هفت رفتاری که کودکان از شما کپی می‌کنند!

توجه به این نکته مهم که تمام رفتارهای مان به عنوان پدر و مادر زیر نگاه دقیق کودک مان است، سرنخ مهمی را در زمینه تربیت آنها به دست مان می‌ دهد. هر تصمیمی که ما بزرگترها می‌ گیریم، هر لغتی که به زبان می‌ آوریم و هر عملی که انجام می‌ دهیم به دقت مورد توجه فرزندمان است و در واقع کودکان، در هر لحظه از رفتارهای ما بزرگترها الگو برمی‌دارند و دانستن این واقعیت، مسئولیت سنگینی را به دوش والدین می‌ گذارد.

کودکان از ما می‌ آموزند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. آنها رفتار ما را کپی می‌ کنند؛ چه مثبت باشد و چه منفی و این الگوبرداری‌ ها در نهایت به آنها شخصیتی صادق و باثبات یا آسیب‌پذیر و ناقص می‌ دهد.

به گزارش جی پلاس، سایت «گود مِن پروجکت» به نقل از پدرانی که برخی از تجربه های خود را از بزرگ کردن فرزندان شان با مخاطبان این سایت به اشتراک گذاشته‌ اند، به هفت رفتاری که کودکان به طور مشخص از والدین کپی می‌ کنند، اشاره کرده که به شرح زیر است:

۱٫ کودکان به دقت به نحوه رفتار شما بزرگ تر ها با والدین خودتان توجه می‌ کنند و از شما الگو می‌ گیرند و در نهایت شبیه همان رفتار را به شما باز‌می‌ گردانند.

۲٫ کودکان توجه می‌ کنند که شما چگونه پول و مسائل مالی خود را مدیریت می‌ کنید.

۳٫ آنها در عین حال رفتار شما را با دیگر افراد تحت نظر دارند و اگر با افرادی که با شما در تماس هستند رفتار نامناسبی داشته باشید، شک نکنید که فرزند تان نیز با دیگران همان رفتار را خواهد داشت.

۴٫ کودکان همواره تحت نظر دارند که والدین‌ شان با افراد مسئول و بالادست به لحاظ موقعیت اجتماعی مانند مأمور پلیس یا رئیس شرکت چگونه رفتار می‌ کنند و چه اندازه به این افراد احترام می‌ گذارند و در صحبت کردن درباره این اشخاص، چقدر ادب را رعایت می‌ کنند. اگر شما این موضوع را رعایت نکنید فرزند تان نیز در طول زندگی‌ اش هرگز به مقامات و اولیای امور که البته خود شما را نیز شامل می‌ شود، احترام نخواهد گذاشت.

۵٫ کودکان به عمق شخصیت و صداقتی که شما در زندگی به نمایش می‌ گذارید، دقت می‌ کنند. اگر تقلب کنید و اگر حرف تان با عمل‌ تان یکی نباشد و قصد فریب آدم‌ های اطراف تان را داشته باشید و هرچند نامحسوس این کار را انجام دهید باز هم کودکان درک می‌ کنند و متأسفانه از این رفتار سوء، الگو می‌ گیرند.

۶٫ کودکان با دقت به درجه نظم و انضباطی که شما به عنوان پدر و مادر او در جنبه‌ های مختلف زندگی دارید، توجه دارند. بنابراین اگر پرخوری کنید، زیاد بخوابید، صورت حساب‌ های تان را به موقع پرداخت نکنید و به نظم در کارهای تان اهمیت ندهید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان خلاف این رفتار کند و فرد منظمی شود. مگر اینکه رویه خود را تغییر دهید تا کودک تان نیز الگوی بهتر و سالم‌ تری را مقابل چشمانش داشته باشد و با آن الگو، بزرگ شود.

۷٫ کودکان از سخاوتمندی و بخشندگی شما نیز الگو می‌ گیرند. پس از کمک کردن به مردم با رضایت قلبی غافل نشوید تا فرزندتان نیز از نعمت زندگی کردن با قلبی سرشار از عشق و بخشندگی نسبت به انسان‌ ها و کمک به دیگران بهره‌مند شود.

منبع: ایسنا

اگه خواستی قهر کنی قبلش با همسرت طی کن

ویژه زوج ها:
هر وقت خواستین قهر کنین قبلش اینارو با همسرتون طی کرده باشین که قوانین قهر باید در هر شرایطی رعایت بشه.
1) حق نداریم به خونواده های هم توهین کنیم.
.
2) حق نداریم مسایل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث میکنیم.
.
3) شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن.
.
4) سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه
.
5) هبچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه
.
6) هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره
.
7) حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم . مثلا عبارت تو همیشه.... ممنوعه.چون اینکار دعوا رو به اوج میرسونه
.
8) باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا 5 دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم 5 دقیقه زمان برای پاسخگویی داره. و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه.
اگر افراد می توانستند یاد بگیرند که آنچه برای من خوب است لزومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد، آنگاه دنیای شاد و خوشایندتری می داشتیم.!
"تئوری انتخاب" به ما می آموزد که دنیای مطلوب من، اساس و شالوده زندگی من است و نه اساس و شالوده زندگی دیگران.!
منبع: کتاب تئوری انتخاب
نوشته: ویلیام گلسر

زندگی ما بازتاب ذهن مان است

زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت :
ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!!
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ...
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ...
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!!
 ***
زندگی ما نیز اینگونه است ؛
آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ...

*زندگی ما بازتاب ذهن مان است*

پس از خواندن این داستان کوتاه خـــلاقیت شما 10 برابر میشود !!!!!!!

در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن.

اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند.

فردی که می خواست به شانگهای برود با خود فکر کرد: «پکن جای بهتری است، کسی در آن شهر پول نداشته باشد، باز هم گرسنه نمی ماند. با خود گفت خوب شد سوار قطار نشدم و گرنه به گودالی از آتش می افتادم.»

فردی که می خواست به پکن برود پنداشت که شانگهای برای من بهتر است، حتی راهنمایی دیگران نیز سود دارد، خوب شد سوار قطار نشدم، در غیر این صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم.

هر دو نفر در باجه بلیت فروشی، بلیت هایشان را با هم عوض کردند. فردی که قصد داشت به پکن برود بلیت شانگهای را گرفت و کسی که می خواست به شانگهای برود بلیت پکن را به دست آورد.

نفر اول وارد پکن شد.

متوجه شد که پکن واقعا شهر خوبی است.

ظرف یک ماه اول هیچ کاری نکرد. همچنین گرسنه نبود.

در بانک ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را که مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند، می خورد.

فردی که به شانگهای رفته بود، متوجه شد که شانگهای واقعا شهر خوبی است هر کاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است.

فهمید که اگر فکر خوبی پیدا شود و با زحمت اجرا گردد، پول بیشتری به دست خواهد آمد.

او سپس به کار گل و خاک روی آورد. پس از مدتی آشنایی با این کار، 10 کیف حاوی از شن و برگ های درختان را بارگیری کرده و آن را «خاک گلدان» نامید و به شهروندان شانگهایی که به پرورش گل علاقه داشتند فروخت.

در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این کار در عرض یک سال در شهر بزرگ شانگهای یک مغازه باز کرد. او سپس کشف جدیدی کرد؛ تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری کثیف بود. متوجه شد که شرکت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند.

از این فرصت استفاده کرد. نردبان، سطل آب و پارچه کهنه خرید و یک شرکت کوچک شستشوی تابلو افتتاح کرد.

شرکت او اکنون 150 کارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای هانگجو و ننجینگ توسعه یافته است.

او اخیرا برای بازاریابی با قطار به پکن سفر کرد.

در ایستگاه راه آهن، آدم ولگردی را دید که از او بطری خالی می خواست. هنگام دادن بطری، چهره کسی را که پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض کرده بود به یاد آورد.

خلاقیت و استعداد در برخورد با مشکلات شکوفا و نمایان می شود.

در دنیای کسب و کار، آنان که آرامش را در بستن چشم ها بر تحولات دنیای اطراف می جویند، مرگ زودرس را استقبال می کنند.

یک رهبر موفق به استقبال تهدیدها رفته و از دل آن ها فرصت های ناب کشف می کند. آنهایی که از جای خود می جنبند، گاهی می بازند، آنهایی که نمی جنبند همیشه می بازند.

پس... لطفا با فکر بلیط تان را عوض کنید !