ثابت شده ابراز و بیان سپاسگزاری، حس و حال تان را بهتر می کند. افرادی که چند مورد مثبت در مورد روزشان می نویسند، سالم تر، با انرژی تر، کم استرس ترند و بهتر می خوابند. کلید این نکته در این است که این کار را عادت همیشگی تان کنید و هدفمند آن را انجام دهید. به خلق یک آیین سپاسگزاری کوچک فکر کنید. برای نمونه، هر روز صبح در حالی که قهوه می نوشید، می توانید به سه چیز مربوط به روز قبل که بابت آنها خوشحال و قدردان هستید فکر کنید. یادداشت کردن سه مورد مثبت در طول روز را پیش از آنکه به رختخواب بروید، تبدیل به یک عادت کنید؛ این سه چیز می تواند خیلی کوچک باشد، شاید چیز زیبایی دیده باشید یا فقط به خاطر سلامتی آن روزتان قدردان باشید. درحقیقت علم نشان داده در مقایسه با حوادث بزرگ زندگی این تجربه های کوچک روزانه هستند که شادترمان می کنند.
شادی، واگیر دارد. نیکولاس کریستاکیس و جیمز فولر، محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه سن دیه گو، دریافتند هر یک دوست شاد و سرحال، امکان شاد شدن فرد را تا ۹ درصد افزایش می دهد. اگر احساس کسل بودن می کنید با یکی از دوستان تان ارتباط بگیرید، کسی که از شما خوش بین تر باشد. مغز ما نرون های آینه واری دارد که چیزی را که دیگران ابراز می کنند تقلید می کند، بنابراین هر وقت نیاز به کمی القای مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما می دهند، ارتباط برقرار کنید.
تحقیقات نشان داده اگر برای دیگران پول خرج کنیم خوشحال تر خواهیم بود تا اینکه برای خودمان پول خرج کنیم و رفتارهای کوچک محبت آمیز، رضایت از زندگی را افزایش می دهد. در را برای نفر پشت سرتان نگه دارید، وقتی نوشیدنی تان را از کافی شاپ تحویل می گیرید، تشکر کنید و آن را نشان دهید، خوراکی مورد علاقه همکارتان را بگیرید و روی میزش بگذارید، حتی کوچک ترین حرکت ها و اشاره ها می توانند روز یک نفر را بسازند.
ارتباط با دوستان می تواند زندگی تان را نجات دهد. تعاملات اجتماعی اندک به اندازه ۱۵ نخ سیگار در روز و دو برابر چاقی برای سلامت تان ضرر دارد. حتی اگر مشغله تان زیاد است می توانید راه هایی برای ارتباط با کسانی که برای تان اهمیت دارند پیدا کنید. از وقت ناهارتان به عنوان فرصتی برای تماس با یک دوست استفاده کنید یا اگر امکان دارد، با هم قدم بزنید. اگر در طول هفته سرتان شلوغ است، می توانید آخر هفته دوستان تان را برای یک کار گروهی یا دورهمی دعوت کنید.
پژوهش ها نشان داده وقتی افراد پول شان را برای تجربه ها خرج کرده، بیشتر احساس شادی و لذت می کنند تا خریدن چیزهای مختلف. ما تجربه ها را مدت طولانی تری به خاطر می سپاریم و مغزمان می تواند آنها را یادآوری کند و دوام احساس های مثبت ما را بیشتر می کند؛ بنابراین به جای خریدن شلوار جدید، یک دوست را به سینما دعوت کنید.
منبع: مجله سلامت
توجه به این نکته مهم که تمام رفتارهای مان به عنوان پدر و مادر زیر نگاه دقیق کودک مان است، سرنخ مهمی را در زمینه تربیت آنها به دست مان می دهد. هر تصمیمی که ما بزرگترها می گیریم، هر لغتی که به زبان می آوریم و هر عملی که انجام می دهیم به دقت مورد توجه فرزندمان است و در واقع کودکان، در هر لحظه از رفتارهای ما بزرگترها الگو برمیدارند و دانستن این واقعیت، مسئولیت سنگینی را به دوش والدین می گذارد.
کودکان از ما می آموزند و این یک واقعیت انکارناپذیر است. آنها رفتار ما را کپی می کنند؛ چه مثبت باشد و چه منفی و این الگوبرداری ها در نهایت به آنها شخصیتی صادق و باثبات یا آسیبپذیر و ناقص می دهد.
به گزارش جی پلاس، سایت «گود مِن پروجکت» به نقل از پدرانی که برخی از تجربه های خود را از بزرگ کردن فرزندان شان با مخاطبان این سایت به اشتراک گذاشته اند، به هفت رفتاری که کودکان به طور مشخص از والدین کپی می کنند، اشاره کرده که به شرح زیر است:
۱٫ کودکان به دقت به نحوه رفتار شما بزرگ تر ها با والدین خودتان توجه می کنند و از شما الگو می گیرند و در نهایت شبیه همان رفتار را به شما بازمی گردانند.
۲٫ کودکان توجه می کنند که شما چگونه پول و مسائل مالی خود را مدیریت می کنید.
۳٫ آنها در عین حال رفتار شما را با دیگر افراد تحت نظر دارند و اگر با افرادی که با شما در تماس هستند رفتار نامناسبی داشته باشید، شک نکنید که فرزند تان نیز با دیگران همان رفتار را خواهد داشت.
۴٫ کودکان همواره تحت نظر دارند که والدین شان با افراد مسئول و بالادست به لحاظ موقعیت اجتماعی مانند مأمور پلیس یا رئیس شرکت چگونه رفتار می کنند و چه اندازه به این افراد احترام می گذارند و در صحبت کردن درباره این اشخاص، چقدر ادب را رعایت می کنند. اگر شما این موضوع را رعایت نکنید فرزند تان نیز در طول زندگی اش هرگز به مقامات و اولیای امور که البته خود شما را نیز شامل می شود، احترام نخواهد گذاشت.
۵٫ کودکان به عمق شخصیت و صداقتی که شما در زندگی به نمایش می گذارید، دقت می کنند. اگر تقلب کنید و اگر حرف تان با عمل تان یکی نباشد و قصد فریب آدم های اطراف تان را داشته باشید و هرچند نامحسوس این کار را انجام دهید باز هم کودکان درک می کنند و متأسفانه از این رفتار سوء، الگو می گیرند.
۶٫ کودکان با دقت به درجه نظم و انضباطی که شما به عنوان پدر و مادر او در جنبه های مختلف زندگی دارید، توجه دارند. بنابراین اگر پرخوری کنید، زیاد بخوابید، صورت حساب های تان را به موقع پرداخت نکنید و به نظم در کارهای تان اهمیت ندهید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان خلاف این رفتار کند و فرد منظمی شود. مگر اینکه رویه خود را تغییر دهید تا کودک تان نیز الگوی بهتر و سالم تری را مقابل چشمانش داشته باشد و با آن الگو، بزرگ شود.
۷٫ کودکان از سخاوتمندی و بخشندگی شما نیز الگو می گیرند. پس از کمک کردن به مردم با رضایت قلبی غافل نشوید تا فرزندتان نیز از نعمت زندگی کردن با قلبی سرشار از عشق و بخشندگی نسبت به انسان ها و کمک به دیگران بهرهمند شود.
منبع: ایسنا
در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن.
اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند.
فردی که می خواست به شانگهای برود با خود فکر کرد: «پکن جای بهتری است، کسی در آن شهر پول نداشته باشد، باز هم گرسنه نمی ماند. با خود گفت خوب شد سوار قطار نشدم و گرنه به گودالی از آتش می افتادم.»
فردی که می خواست به پکن برود پنداشت که شانگهای برای من بهتر است، حتی راهنمایی دیگران نیز سود دارد، خوب شد سوار قطار نشدم، در غیر این صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم.
هر دو نفر در باجه بلیت فروشی، بلیت هایشان را با هم عوض کردند. فردی که قصد داشت به پکن برود بلیت شانگهای را گرفت و کسی که می خواست به شانگهای برود بلیت پکن را به دست آورد.
نفر اول وارد پکن شد.
متوجه شد که پکن واقعا شهر خوبی است.
ظرف یک ماه اول هیچ کاری نکرد. همچنین گرسنه نبود.
در بانک ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را که مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند، می خورد.
فردی که به شانگهای رفته بود، متوجه شد که شانگهای واقعا شهر خوبی است هر کاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است.
فهمید که اگر فکر خوبی پیدا شود و با زحمت اجرا گردد، پول بیشتری به دست خواهد آمد.
او سپس به کار گل و خاک روی آورد. پس از مدتی آشنایی با این کار، 10 کیف حاوی از شن و برگ های درختان را بارگیری کرده و آن را «خاک گلدان» نامید و به شهروندان شانگهایی که به پرورش گل علاقه داشتند فروخت.
در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این کار در عرض یک سال در شهر بزرگ شانگهای یک مغازه باز کرد. او سپس کشف جدیدی کرد؛ تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری کثیف بود. متوجه شد که شرکت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند.
از این فرصت استفاده کرد. نردبان، سطل آب و پارچه کهنه خرید و یک شرکت کوچک شستشوی تابلو افتتاح کرد.
شرکت او اکنون 150 کارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای هانگجو و ننجینگ توسعه یافته است.
او اخیرا برای بازاریابی با قطار به پکن سفر کرد.
در ایستگاه راه آهن، آدم ولگردی را دید که از او بطری خالی می خواست. هنگام دادن بطری، چهره کسی را که پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض کرده بود به یاد آورد.
خلاقیت و استعداد در برخورد با مشکلات شکوفا و نمایان می شود.
در دنیای کسب و کار، آنان که آرامش را در بستن چشم ها بر تحولات دنیای اطراف می جویند، مرگ زودرس را استقبال می کنند.
یک رهبر موفق به استقبال تهدیدها رفته و از دل آن ها فرصت های ناب کشف می کند. آنهایی که از جای خود می جنبند، گاهی می بازند، آنهایی که نمی جنبند همیشه می بازند.
پس... لطفا با فکر بلیط تان را عوض کنید !