فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

وقتی برای اولین بار دختر خردسالی را می‌بینید به او چه می‌گوید یا از او چه می‌پرسید؟

اغلب ما وقتی برای اولین بار دختربچه ای را می بینیم به آنها می‌گویم که چه لباس زیبایی بر تن دارند یا چقدر موهایشان را قشنگ بسته اند.

به طور کلی نظری در مورد زیبایی، بدن، لباس یا ظاهر آنها می‌دهیم.

اما لیسا بلوم، نویسنده کتاب «فکر کنید! صحبتی با زنان برای اینکه در دنیای احمق‌ها، باهوش باقی بمانند» می‌گوید که سوالاتی از این قبیل باعث می‌شود که دختر کوچولوها فکر کنند که مهمترین چیز در مورد آنها ظاهرشان است.

بلوم پیشنهاد می کند که می‌شود بعد از اینکه به آنها گفت از دیدنشان خوشحال یا خوشوقتیم، می‌توانیم از آنها بپرسیم چه کتابی می‌خوانند یا چه کتاب‌هایی را دوست دارند. دوست دارند وقتی بزرگ شدند چه کاره شوند یا سوالاتی از این دست که نه بار جنسیتی داشته باشند و نه به آنها القا کنند که ظاهرشان مهمترین خصوصیت آنهاست. 

ادامه مطلب ...

ده مهارت برای باحجاب کردن دختران

انسانهای پاک، حجاب دخترانشان را دوست دارند، و بر پوشش آنها حریص هستند، و دوست دارند تا آنها را با تقوا و صالحه به جامعه تحویل دهند، ولیکن چگونه....؟ ده گام اساسی برای با حجاب کردن دخترت به تو پیشنهاد می شود که در هیچ یک از این اسلوبها، چیزی به نام توبیخ، کتک زدن، داد و بی داد کردن و امثال اینها نمی یابید، بلکه گامهای حکیمانه ای است که پدر و مادر و یا دیگر اعضای خانواده برای با حجاب کردن دخترانشان به کار می گیرند.

۱. از همان دوران کودکی دخترت را به حجاب تشویق کن، و منتظر نباش تا به سن تکلیف برسد سپس او را بدان امر کنی، چه بسا وقتی به سن تکلیف رسید نتوانی او را قانع سازی، و هوای نفس بر وی غلبه کند، پس بهتر آن است از کودکی به تدریج شروع کنیم. 

ادامه مطلب ...

اگر تصمیم به جدایی گرفته اید بخوانید


لابد با این تیتر غافلگیر شده‌اید! در نکوهش طلاق بسیار شنیده‌اید اما این تیتر چه‌بسا پیشگیرانه باشد. راهی برای گریز از چاره‌ای ناگریز! مثلا زمان‌هایی در زندگی زناشویی اتفاق می‌افتد که آن‌قدر غصه‌دارتان می‌کند که به طلاق فکر می‌کنید. اگر طلاق بگیرید زندگی‌تان بهتر می‌شود یا بدتر؟ بچه‌ها چطور با این موضوع برخورد می‌کنند؟ بهترین زمان برای این‌که به همسرتان بگویید طلاق می‌خواهید چه موقع است؟

وقتی مشکلی در زندگی زناشویی‌تان پیش می‌آید، این افکار و سوال‌ها به ذهنتان هجوم می‌آورند. گاهی‌اوقات وقتی آن مشکل حل می‌شود، فکر طلاق ناخودآگاه از بین می‌رود.

اما اگر این افکار ناپدید نشدند و به‌طور مداوم فکرتان را مشغول کردند چه؟وقتی به‌طور مداوم به طلاق و نتایج آن فکر می‌کنید، باید زندگی و رابطه‌تان با همسرتان را به خوبی ارزیابی کنید. یک قدم به عقب بروید و ببینید چرا چنین احساسی پیدا کرده‌اید و چه مدت است که این افکار و احساسات شما را مشغول کرده است؟ آیا چیز خاصی در زندگی‌تان باعث شده فکر کنید که طلاق تنها راه نجات و تنها تصمیم درست برای شماست؟

خیلی‌وقت‌ها پیش می‌آید که فکر می‌کنید طلاق چاره‌کار شماست و روز بعدی که از خواب بیدار می‌شوید همه‌چیز به نظرتان خوب می‌آید. پستی‌و‌بلندی‌هایی مثل این باید شما را به این فکر بیندازد که چه‌چیز برایتان اهمیت دارد و زندگی‌تان چطور می‌تواند بهتر یا بدتر شود.

طلاق مساله‌ای ناگوار است و تصمیم گرفتن برای طلاق را نباید آسان گرفت. فهمیدن این‌که کی وقت طلاق رسیده، کار سختی است.
تصمیم نهایی برای طلاق فقط توسط خودتان گرفته می‌شود و این شما هستید که باید ببینید میل‌تان به کدام طرف است. اگر هنوز همسرتان را دوست دارید و می‌خواهید که زندگی‌تان درست شود، دست نگهدارید.

ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابل‌توجیهی داشته باشید اما پرسش‌نامه زیر به شما کمک می‌کند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟
به هریک از سوالات زیر با «درست» و «نادرست» جواب بدهید و در انتها جواب درستی که کارشناسان به این سوالات داده‌اند را با پاسخ خودتان مطابقت دهید.

۱- درگیری و مشاجره همیشگی بین شما و همسرتان نشانه این است که از یکدیگر جدا شوید.

۲- شما و همسرتان دیگر هیچ وجه‌مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
۳- در یک ارتباط خوب، بیشتر اختلاف‌نظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل می‌شود.
۴- یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
۵- زن و شوهر از هم جدا می‌شوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
۶- خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی‌شود.
۷- بیشتر افراد در ازدواج دوم موفق‌تر هستند چون در ازدواج اول تجربه‌های خوبی به دست آورده‌اند.

نظر مشاور درباره مشاجره
این خیلی عجیب است که بیشتر همسران تصور می‌کنند اختلاف سلیقه و گاه مشاجره نشانه ناموفق‌بودن یک زندگی زناشویی است اما به عقیده روانشناسان، ارتباطی که در آن هیچ اختلاف‌نظری وجود نداشته باشد، بیشتر از یک رابطه پرجدال در خطر طلاق قرار دارد زیرا شما انسان هستید و به دلیل تفاوت زندگی خانوادگی و فرهنگی‌تان خصوصیاتی متفاوت از یکدیگر دارید و جروبحث و اختلاف، یک موضوع بسیار طبیعی در رابطه شماست.
شما و همسرتان دیگر هیچ وجه‌مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است!

گفتن این حقیقت شما را غافلگیر می‌کند اما بد نیست بدانید تحقیقات کارشناسان نشان داده، زوج‌هایی که زندگی زناشویی موفقی دارند به هیچ‌وجه خصوصیات و وجه‌مشترک زیادی با یکدیگر ندارند و حتی سلایق و علاقایشان در تناقض با یکدیگر است اما آن چیزی که ارتباط‌های موفق را از ناموفق جدا می‌کند، نحوه برخورد همسران با اختلاف‌ها و ویژگی‌های متفاوت همسران‌شان است. همسران موفق به خوبی می‌دانند که شریک آنها نمونه کپی‌برداری شده آنها نیست و نباید مثل آینه برای آنها باشند بلکه لازمه یک ازدواج با دوام، احترام گذاشتن به تفاوت‌های طرفین و رشد کردن در میان این ۲ دنیای متفاوت است.

در یک ارتباط خوب بیشتر اختلاف‌نظرها و مشکلات زناشویی به‌مرور زمان برطرف و حل می‌شود

شاید تابه‌حال این خبر به گوش‌تان نخورده باشد اما کارشناسان در تحقیقات‌شان به نتیجه‌ای جالب رسیده‌اند که شما را شگفت‌زده خواهد کرد، هیچ می‌دانستید که ۶۰‌درصد اختلاف‌نظرهایی که همسران در طول زندگی مشترک با یکدیگر دارند، غیرقابل حل است؟
اگر قبول ندارید، یک ورق کاغذ بردارید و تمامی بحث‌هایی که در طول زندگی مشترک با همسرتان داشته‌اید را بنویسید، درنهایت شگفتی متوجه می‌شوید که بیشتر آنها تکراری است و با وجود گذشتن سالیان‌سال از ارتباط‌تان هنوز بر سر موضوعی تکراری با همسرتان بحث می‌کنید اما چیزی که در این بین تغییر می‌کند، نحوه واکنش ۲ طرف نسبت به آن موضوعات است.

پس اگر فکر می‌کنید مشکل شما و همسرتان با گذشت زمان حل خواهد شد، مرتکب اشتباه رایج دیگر زوج‌ها شده‌اید.
به جای انتظار برای گذشت زمان و برطرف‌شدن مشکل، نوع واکنش و سازگاری‌تان را نسبت به اختلاف‌نظر بین خود و همسرتان تغییر دهید.

یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند
این نکته را به‌خاطر بسپارید که شما و شریک زندگی‌تان در ۲محیط متفاوت بزرگ شده‌اید و به همین خاطر تعریفی که از عشق و محبت دارید با یکدیگر کاملا متفاوت است. ممکن است همسر شما از روی عشق، کاری برایتان انجام دهد و از این طریق علاقه‌اش را به شما ابراز کند اما شما به‌دنبال راهی هستید که همسرتان به روش دلخواه شما عشقش را ابراز کند. فراموش نکنید که نحوه ابراز علاقه و عشق هر انسانی با دیگران متفاوت است و هرگز از همسرتان نخواهید که دیدگاهی مانند شما درمورد عشق و طریقه محبت‌کردن داشته باشد.

زن و شوهر از هم جدا می‌شوند چون دیگر عاشق هم نیستند
متاسفانه عده‌ای تصور می‌کنند که عشق تنها دلیل ازدواج و ماندن در یک ارتباط است. این عده از افراد ازدواج می‌کنند چون عاشق شده‌اند و بعد به‌راحتی از شریک‌شان جدا می‌شوند، چون دیگر عاشقش نیستند اما این تصور، یک اشتباه محض است چون عشق یک حس است و زمانی هست و زمانی دیگر نیست. این‌که دیگر مثل روزهای اول آشنایی عاشق همسرتان نیستید و به همین دلیل می‌خواهید از او جدا شوید، احمقانه‌ترین فرضیه‌ای است که آن را انتخاب کردید. صبر کنید چون عشق دوباره به وجود خواهد آمد و باردیگر غافلگیرتان خواهد کرد.

خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی‌شود
بله، این جمله درست است و اگر یک زن هستید و تنها به‌خاطر خیانت همسرتان می‌خواهید ترکش کنید، لطفا کمی بیشتر فکر کنید. هرچند رویارویی با خیانت و اصلاح ارتباط بعد از آن، کار خیلی ساده‌ای نیست اما اگر واقعا به ارتباط‌تان علاقه‌مند هستید ارزش این مبارزه را خواهد داشت و خبر خوب این‌که بیشتر ارتباط‌هایی که بعد از خیانت دوباره شکل گرفته، موفق‌تر بوده و همسرانی که بعد از خیانت روابط خود را اصلاح کردند و اعتماد را از نو بین خودشان به‌وجود آوردند، ارتباط زناشویی بادوام‌تری داشته‌اند.

بیشتر افراد در ازدواج‌دوم موفق‌تر هستند چون در ازدواج اول تجربه‌های خوبی به دست آورده‌اند
برای این موضوع نمی‌توان قانونی را درنظر گرفت اما این درست است که بسیاری از افراد در ازدواج دوم‌شان موفق‌تر هستند چون اشتباهاتی که در ازدواج اول مرتکب شده‌اند را در ازدواج‌دوم‌شان انجام نمی‌دهند اما باید به خاطر داشته باشید که عشق تنها خامه روی کیک است نه خود کیک و تا زمانی که یاد نگیرید شادی و خوشبختی‌تان را وابسته به فرد دیگری ندانید، امید موفقیت در ازدواج برای‌تان وجود ندارد این‌که خودخواهانه به دنبال افرادی باشید که شما را خوشبخت کنند و درصورت برآورده‌نشدن این موضوع آنها را ترک کنید، اصلا راه درستی نیست. خوشبختی و آرامش را در خودتان به وجود بیاورید و خودخواهانه دیگران را نخواهید.

پرسش پیش از جدایی
تصمیم به‌جدایی گرفته‌اید؟ قبل از این‌که تصمیم نهایی را بگیرید به این ٦ پرسش جواب بدهید.
١- آیا هنوز هم احساس مثبتی به همسرتان دارید؟ اگر رابطه‌تان خشونت‌آمیز نبوده و هنوز هم محبتی نسبت به هم احساس می‌کنید، خوب است که به‌جای جدایی به بهبود رابطه فکر کنید.
٢- آیا همیشه راهتان از هم جدا بوده؟ اگر همیشه هرکدام از شما به‌شیوه خودش زندگی کرده، بعید نیست‌ بودن و نبودن همسرتان فرقی به حالتان نداشته باشد و این رابطه فقط یک نام را یدک بکشد.
٣- آیا طلاق یک تهدید است یا یک تمایل واقعی؟ آیا واقعا می‌خواهید طلاق بگیرید یا این یک تهدید ناشی از افسردگی، خشم، ناامیدی و احساس شکست است؟
٤- آیا این یک تصمیم احساسی است؟ رفتار و تصمیم‌های ما ممکن است کاملا احساسی باشند بدون درنظرگرفتن جنبه‌های عقلانی. تصمیم شما برای جدایی چگونه است؟
٥- انگیزه شما برای جدایی چیست؟ آیا زندگی با این فرد هویت، شخصیت، اعتبار، آبرو، عزت‌نفس، آرامش یا سلامت جسمی و روانی‌تان را تهدید می‌کند و تلاش شما برای بهبود زندگی خودتان است؟
٦- آیا به اثرات منفی جدایی فکر کرده‌اید؟ گاهی طلاق فرصتی برای تمام‌کردن رابطه‌ای اشتباه است اما بعد از جدایی ممکن است شرایطی پیش بیاید که بیشتر احساس خلأ، ناامیدی، افسردگی و شکست کنید. آیا می‌توانید با شرایط تازه به‌خوبی کنار بیایید؟

7- آیا پشتیبانی اقتصادی- خانوادگی دارید؟ 

8- برای سرنوشت کودکانتان بعد از طلاق چه تمهیداتی اندیشیده اید؟ شخص خاصی را سراغ دارید که بتواند به اندازه ی شما از او مراقبت کند؟

9- برای رفع نیازهای عاطفی و جنسی خود پس از طلاق چه فکری کرده اید؟! چند درصد افراد مطلقه می توانند دوباره همسری همسن خود انتخاب کنند؟ آیا با فرهنگ ازدواج مجدد در جامعه ی خودمان و پذیرش خانواده ها در این مورد آشنایی دارید؟ 

منبع :تبیان

استفاده از موبایل شخصی برای زیر 18 ساله ها ممنوع!

اخیرا با یه موج عظیم از اعتیاد به موبایل و بازی ها رایانه ای یا شبکه های اجتماعی در مراکز مشاوره روبرو شده ایم

مسئله این نیست که استفاده از موبایل یا شبکه های مجازی بد یا صرفا بد است و یا ممنوع! مسئله ی اصلی این است که ایا قبل از استفاده از این وسایل روش استفاده ی صحیح از آنها را آموخته ایم یا خیر!!

مادر پدر گرامی!

شما هر وسیله ی گرون قیمتی را که از بازار تهیه می کنید، قبل از اینکه بخواهید بخرید ابتدا از فروشنده می پرسید گارانتی داره یا نه؟ ضمانتش چند ساله هست؟ بادوام هست یا خیر؟ تازه وقتی از این موارد مطمئن شدید اون وسیله را می خرید... بعد نگاه می کنید می بینید یه دفترچه راهنما داره! حتما خودتون را ملزم می دونید که اونو مطالعه کنید تا مبادا اشتباه راه اندازیش کنید یا ازش به صورت اشتباه استفاده کنید!!

مثال موبایل از نظر من در این دوره برای کودکان مثل خرید یه کارد آشپرخونه برای آنهاست! ممکنه خیلی از نوجوان ها برای پوست کندن میوه ازش استفاده کنند اما کودکان چطور؟! آیا همون نوجوانی که برای میوه استفاده می کنه ممکنه به موقع عصبانیت این کارد را پرت کنه به سمت یکی؟!


کوتاه کنم! این روزها خیلی از کودکان ما به کاردهایی که با پنبه سر می برند معتاد شدند!!

از اعتیاد به بازی های رایانه ای و هزینه میلیونی به خاطر اعتیاد به این بازی ها از جمله کلش آف کلنز ( که این کمترین خطره از نظر من) تا اعتیاد به چت با جنس مخالف و یا اعتیاد به تصاویر محرک جنسی یا فیلم های پورن

یک سوال: اصلا تا به حال فکر کردید گوشی ایکه برای سرگرمی به کودکانتان داده اید چه کاربردهای دیگری دارد و آیا فرزند نازنین شما هم در معرض این خطرها هست یا خیر؟!

اگر فرزند دلبندتان به خاطر این برنامه ها دچار بلوغ زودرس شود، می توانید او را در سنین کودکی به ازدواج با جنس مخالف در بیاورید؟! ( این مورد را به عینه در مرکز مشاوره دیده ام! )

چه تمهیداتی برای جلوگیری از این خطرات اندیشیده اید؟!

  ادامه مطلب ...

راه حلهای مناسب جهت پایان دادن به مشاجرات کودکان

1* موقعی که می خواهید میانه دعوا را بگیرید مراقب باشید هیچ یک از بچه ها به سبب فرزند اول یا آخر یا وسطی و یا دختر و پسر بودن مورد حمایت خاص واقع نشوند.


2* در موقع مشاجره کودکان نباید از کوره در رفت. اغلب کودکان برای حل واقعی مشکلات و تضادهای خود به کمک والدین نیازمندند. شاید مادر بتواند در زمان دعوا به اتاق کودکان وارد شده با آرامش، کمی در آنجا خود را مشغول سازد. بدین ترتیب بهتر می تواند دریابد که مشکلات در کجا قرار گرفته اند تا بتواند در باره آنها با کودکان خود صحبت کند.


3* به دنبال کشف علل منازعه باشید و سپس سعی کنید همانند یک قاضی بیطرفانه قضاوت نموده و حتی الامکان بین آنان صلح و آشتی برقرار سازید.

4* والدین هرگز به هنگام دعوا به کودک خود پند و اندرز ندهند که آنکه عاقل تر است، تسلیم می شود. چون نه تنها او را برای زندگی واقعی پرورش نمی دهند بلکه یاد می گیرد که همیشه در برابر خواستهای منطقی و غیر منطقی دیگران تسلیم شود. آن کس که دایما باید گذشت و چشم پوشی داشته باشد به یک بخشنده بیچاره تبدیل می شود! راه حل مناسب این است که تضادها و مشکلات باید شناخته شده، بررسی شوند و در صورت امکان حل گردند.


5* در هنگام میانجی گری واقعا سعی کنید تا احساس خشم کودک را بفهمید چرا که اگر یکی از طرفین دعوا حس کند که مادر یا پدر در نقش میانجی حرف او را نمی فهمد و به علت عصبانیتش اهمیتی نمی دهد، میانجی گری مادر (پدر) سودی ندارد و بچه همچنان کینه خود را از برادر یا خواهرش در دل نگاه می دارد تا در یک فرصت مناسب تلافی آن را سر او دربیاورد.

خودتان هم از اینکه در وجود کودکتان احساس خشم را می یابید نگران نشوید. خشم هم یک احساس طبیعی و قابل انتظار از کودک است، درست به همان اندازه که مهر و محبت را از او انتظار داریم.

رشد قوای ذهنی کودک و از جمله حافظه او کمک می کند گذشته ها را هم به خاطر بسپارد باعث می شود کودک اگر رفتار کسی را نپسندد یا مرادش برآورده نشود خشم بگیرد. این احساس هم مثل سایر احساسات کودک کم کم تحت کنترل او در می آید اما در سنین خردسالی معمولاً کودک کنترل زیادی بر آن ندارد.


از این جهت اگر بخواهید به کودک فشار بیاورید تا این احساس را در خود بکشد، او فقط یاد می گیرد آن را پنهان کند، اما از بروز آن به شکلی دیگر و در جایی دیگر نمی تواند مانع شود. از این رو بهتر است برای جلوگیری از ایجاد هر گونه تشویشی در کودک به او بفهمانیم که احساس خصومت چیز بدی نیست و او به علت احساس خصومت بچه بدی نیست حتی بد نیست کودکان خود را از این موضوع آگاه کنیم که ما هم احساسات تلخ و سرکشی داریم ولی کنترلشان می کنیم.


بنابراین در هنگام میانجی گری همیشه به کودک خود بفهمانید که احساسات او را درک می کنید و او را از این بابت که عصبانی شده سرزنش نمی کنید اما در ضمن اجازه نمی دهید خواهر یا برادرش را کتک بزند. با این روش بچه ها یاد می گیرند برای حل اختلافات خود روشهای مسالمت آمیزی پیدا کنند و در عین حال که یک کودک از کتک خوردن مصون می ماند، کودک دیگر هم از عذاب وجدان و احساس گناه که بعد از هر عمل ناپسندی گریبانگیر کودکان می شود خلاصی می یابد.(6)

6* در صورتی که محیط خانواده دور از اختلافات و دعوا و مرافعه های مداوم باشد و روابط موجود بین پدر و مادر بر اصول و مبانی محبّت و صمیمیت مبتنی باشد و والدین در تربیت فرزندان خود توافق نظر داشته باشند و پدر و مادر بدون اعمال تبعیض به تعلیم فرزندان اقدام نمایند و روح صمیمیت و یگانگی در خانواده حکمفرمایی کند، اطمینان داشته باشید که بچه ها با هم دعوا نمی کنند.(7)


7* فرزندانتان را بدون کتک تربیت کنید تا آنها هم، در مشاجرات خشونت و تنبیه را به کار نبرند.


8* والدین باید به بچه ها اجازه بدهند به تنهایی مشکلاتشان را حل کنند و نباید همیشه در مشاجره بچه ها دخالت کنند. مشاجره بین خواهران و برادران یک چیز طبیعی است و بدین ترتیب آنها رفتارهای اجتماعی را می آموزند. آنها یاد می گیرند گاهی باید گذشت کنند و گاهی پافشاری و بعضی وقتها هم، با هم صلح می کنند؛ مطمئنا اگر به توافق نرسند خودشان سراغ والدین می آیند.(8)

9* والدین بهتر است عوارض و عواقب نزاع را برای کودک بازگو نمایند و به او یادآوری کنند برای حل تعارضات و مشکلات با دیگران راه حلهای دیگری به غیر از نزاع وجود دارد.


10* اگر والدین کوشش میزان احساس عزت نفس کودک را افزایش بدهند، میزان نزاع وی با سایر کودکان کاهش معنی داری پیدا می کند.


11* تماشای برخی از فیلمها و برنامه های تلویزیونی احتمال دارد منجر به بالا رفتن میزان نزاع کودکان با یکدیگر شود. لذا بهتر است والدین اجازه تماشای چنین برنامه هایی را به کودکان ندهند و یا در صورت اجازه دادن به تماشای اینگونه برنامه ها به کودکان خود یادآوری کنند که در جهان واقعیت از طریق نزاع کردن نمی توان به اهداف خود رسید.(9)


12* ممکن است کودکان از لحاظ سنی تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند و یا علایق آنها چنان مختلف باشد که به سختی بتوانند با یکدیگر کنار بیایند. مثلاً فرزند بزرگتر با ذوق و شوق مشغول ساختمان و بناسازی است اما فرزند کوچکتر در سنی است که با لذت به تخریب می پردازد. شاید بتوان گفت: «موقعی که تو هم سن او بودی، همین کارها را می کردی. من فکر می کنم برادر کوچک تو قصد آزار تو را ندارد. فکر می کنم بهتر است او نیم ساعت در راهرو بازی کند تا تو بتوانی در آرامش ساختمانت را بسازی. پس از آن هر دوی شما می توانید با قطارهای چوبی بازی کنید، تو چه فکر می کنی؟»

13* همین طور ممکن است بین آنان تضاد علایق وجود داشته باشد. مثلاً یکی از کودکان مایل است «مامان و بابا» بازی کند و برای این بازی به آن کودک دیگر نیز نیاز دارد ولی کودک دیگر دلش می خواهد با آرامش به بند کردن مهره ها بپردازد. هر دو احساس می کنند حق با آنهاست و دیگری را مسؤول خراب شدن بازی خود می دانند.

شاید مادر فکر خوبی داشته باشد که بتواند هر دو خواسته را عملی کند. مثلاً پیشنهاد کند که «پدر» یک گردنبند زیبا یا یک دستبند برای مادر درست کند و مادر در این فاصله یک سالاد میوه تهیه کند.

با این پیشنهاد راه سومی ارائه شده که هر دو کودک می توانند از آن طریق نیت خود را عملی سازند. همزمان با آن هر دو درخواهند یافت که برای عملی ساختن علایق مختلف راه حل منصفانه ای نیز وجود دارد.(10) از این طریق کودکان درک می کنند که در برابر هر مسأله راه حلهای مختلفی وجود دارد و برای حل مشکلات ضروری است که با همدیگر همکاری داشته باشند.
14* با بیان خاطرات دعواهای دوران کودکی خود با خواهران و برادران، بچه ها متوجه خواهند شد که روزگاری پدر و مادر آنها بچه بوده اند و می فهمند که گرفتاریهای فعلی خودشان هم معمولی و قابل حل است.(11)

15* اگر در محل دعوا حضور نداشته اید و واقعا نمی دانید چه اتفاقی افتاده است، در این صورت هیچ یک از بچه ها نباید اجازه داشته باشند که کاری را که دعوا بر سر آن بوده انجام دهد یا شی ء را که سر آن دعوا شده بردارد.(12)

16* پدر و مادر می بایست با رفتار عادلانه و منصفانه، زمینه نزاع و کدورت را از بین برده و محبت و صمیمیت را در خانه حاکم نمایند. پروفسور پتری معتقد است: هرچه تفاوت سنی فرزندان بیشتر باشد عادلانه رفتار کردن والدین آسان تر و هرچه کمتر باشد عدالت برقرار کردن مشکل تر است. مثلاً با تفاوت سنی کم گاهی والدین مجبور می شوند به خاطر جلوگیری از جر و بحث هر دو کودک را وادار کنند زودتر بخوابند یا هر دو اجازه دارند برنامه معینی را تماشا کنند. اما والدین باید بدانند عادلانه رفتار کردن به معنی مشابه رفتار کردن نیست بلکه نباید یکی را بر دیگری ترجیح داد. اگر فرزندان شما در سنین مختلف می باشند باید با توجه به سنشان با آنها عادلانه رفتار شود.
17* برای عادلانه رفتار کردن باید مقررات مشخصی در خانواده تعیین شود. والدین نباید با هر خطایی عصبانی شوند ولی ضمنا اجازه ندهند که بچه ها هر کاری که می خواهند بکنند. مقررات صریح و روشنی باید در خانواده حکم کند، مثلاً باید برای هر خطایی بستگی به کوچک و بزرگ بودن آن تنبیه عادلانه ای در نظر گرفته شود. مثلاً اگر هر کدام حرف بدی بزنند باید یک سکه در قلک خانواده بیاندازند و اگر خطای بزرگتری مرتکب شدند تنبیه بزرگتری باید تعیین شود. مثلاً اجازه دیدن فیلم محبوبشان را نداشته باشند و اگر فرزند شما بزرگتر است می توانید مثلاً او را از رفتن به گردش یا ورزش محروم کنید. بدین ترتیب اعضای خانواده می دانند که اگر خطایی کنند تنبیه اش چیست.

18* عادلانه رفتار کردن با بچه ها به معنی آن است که آنها را همان طور که هستند بپذیریم حتی اگر ساعتها وقت او را می گرفت. ظاهرا همه این مسایل کوچک و بی اهمیت جلوه می کنند ولی در برقراری یک رابطه صلح جویانه و محبت آمیز بین خواهران و برادران بسیار مؤثر می باشند.(13)
19* در باره اینکه کدام روش مداخله برای خانواده شما از همه بهتر است تصمیم بگیرید. گاهی باید بچه هایتان را به حال خودشان بگذارید تا خودشان با هم کنار بیایند ولی گاه لازم است که بی عدالتی میان آنان را جبران کنید(14) و ...، به طور کلی با توجه به موقعیت، شرایط، نوع فضای تربیتی و روانی که حاکم بر خانواده است، از بین روشها یکی از آنها را انتخاب نمایید. و تفاوتهای فردی آنان را قبول کنیم و نیازهایشان را بشناسیم. مثلاً یک بچه دوست دارد که با مادرش به خرید برود ولی دیگری ترجیح می دهد با دوستانش بازی کند. والدین نباید هیچ وقت خواهران و برادران را با هم مقایسه کنند. مثلاً بعضی از والدین می گویند: «از برادرت یاد بگیر چقدر مرتب است» یا نظایر آن. به این وسیله والدین ناخودآگاه می گویند که برادرت بهتر از تو است و این باعث ایجاد خصومت بین دو برادر می شود.
20* والدین باید تفاوتهای فردی فرزندانشان را در نظر بگیرند. بچه ها در سنین خاصی خیلی غیر قابل تحمل و مشکل می شوند. در این موقعیت بیشتر با اعضای خانواده مشاجره می کنند و اگر والدین دخالت کنند شرایط مشکل تر می شود و همه اینها باعث فاصله بین والدین و فرزند می شود. در این مواقع تنها راه این است که شما کمی وقت برای او بگذارید مثلاً یک پیاده روی طولانی یا یک مسافرت کوتاه دو نفری یا یک گفتگوی دو نفری در آشپزخانه و ... می تواند چاره ساز مشکل باشد.

21* والدین برای جلوگیری از دعوای بچه ها باید همیشه عادل باشند. فرقی نمی کند چقدر مشکل است و چقدر وقت می برد.
شخصی در خاطراتش نقل می کند با اینکه شش خواهر و برادر بودیم مادرم در تقسیم بندی واقعا استاد بود و حتی اگر عکس خانوادگی می خواستیم بگیریم او هیچ کدام را روی زانوهایش نمی نشاند؛ به خاطر اینکه نکند بقیه ناراحت شوند. بنابراین همه اطراف او زانو می زدیم و عکس می گرفتیم. موقع تقسیم کردن شکلات و توت فرنگی سعی می کرد به ما تعداد مساوی برسد.