فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

فرزندپروری شیرین

شیرین ترین لحظات عمر یه پدر و مادر، دیدن خنده های بچه شونه، اما گاهی با یه ناراحتی شیرینی ها رو به کام خودشون تلخ می کنند! امان از روزی که مادر و پدر دیگه فرصت جبران نداشته باشند! تقدیم به پدر و مادرهای عاشق و فرزندان شیرینی که آرزوی لبخند بر لبانشان ماند

راه حلهای مناسب جهت پایان دادن به مشاجرات کودکان

1* موقعی که می خواهید میانه دعوا را بگیرید مراقب باشید هیچ یک از بچه ها به سبب فرزند اول یا آخر یا وسطی و یا دختر و پسر بودن مورد حمایت خاص واقع نشوند.


2* در موقع مشاجره کودکان نباید از کوره در رفت. اغلب کودکان برای حل واقعی مشکلات و تضادهای خود به کمک والدین نیازمندند. شاید مادر بتواند در زمان دعوا به اتاق کودکان وارد شده با آرامش، کمی در آنجا خود را مشغول سازد. بدین ترتیب بهتر می تواند دریابد که مشکلات در کجا قرار گرفته اند تا بتواند در باره آنها با کودکان خود صحبت کند.


3* به دنبال کشف علل منازعه باشید و سپس سعی کنید همانند یک قاضی بیطرفانه قضاوت نموده و حتی الامکان بین آنان صلح و آشتی برقرار سازید.

4* والدین هرگز به هنگام دعوا به کودک خود پند و اندرز ندهند که آنکه عاقل تر است، تسلیم می شود. چون نه تنها او را برای زندگی واقعی پرورش نمی دهند بلکه یاد می گیرد که همیشه در برابر خواستهای منطقی و غیر منطقی دیگران تسلیم شود. آن کس که دایما باید گذشت و چشم پوشی داشته باشد به یک بخشنده بیچاره تبدیل می شود! راه حل مناسب این است که تضادها و مشکلات باید شناخته شده، بررسی شوند و در صورت امکان حل گردند.


5* در هنگام میانجی گری واقعا سعی کنید تا احساس خشم کودک را بفهمید چرا که اگر یکی از طرفین دعوا حس کند که مادر یا پدر در نقش میانجی حرف او را نمی فهمد و به علت عصبانیتش اهمیتی نمی دهد، میانجی گری مادر (پدر) سودی ندارد و بچه همچنان کینه خود را از برادر یا خواهرش در دل نگاه می دارد تا در یک فرصت مناسب تلافی آن را سر او دربیاورد.

خودتان هم از اینکه در وجود کودکتان احساس خشم را می یابید نگران نشوید. خشم هم یک احساس طبیعی و قابل انتظار از کودک است، درست به همان اندازه که مهر و محبت را از او انتظار داریم.

رشد قوای ذهنی کودک و از جمله حافظه او کمک می کند گذشته ها را هم به خاطر بسپارد باعث می شود کودک اگر رفتار کسی را نپسندد یا مرادش برآورده نشود خشم بگیرد. این احساس هم مثل سایر احساسات کودک کم کم تحت کنترل او در می آید اما در سنین خردسالی معمولاً کودک کنترل زیادی بر آن ندارد.


از این جهت اگر بخواهید به کودک فشار بیاورید تا این احساس را در خود بکشد، او فقط یاد می گیرد آن را پنهان کند، اما از بروز آن به شکلی دیگر و در جایی دیگر نمی تواند مانع شود. از این رو بهتر است برای جلوگیری از ایجاد هر گونه تشویشی در کودک به او بفهمانیم که احساس خصومت چیز بدی نیست و او به علت احساس خصومت بچه بدی نیست حتی بد نیست کودکان خود را از این موضوع آگاه کنیم که ما هم احساسات تلخ و سرکشی داریم ولی کنترلشان می کنیم.


بنابراین در هنگام میانجی گری همیشه به کودک خود بفهمانید که احساسات او را درک می کنید و او را از این بابت که عصبانی شده سرزنش نمی کنید اما در ضمن اجازه نمی دهید خواهر یا برادرش را کتک بزند. با این روش بچه ها یاد می گیرند برای حل اختلافات خود روشهای مسالمت آمیزی پیدا کنند و در عین حال که یک کودک از کتک خوردن مصون می ماند، کودک دیگر هم از عذاب وجدان و احساس گناه که بعد از هر عمل ناپسندی گریبانگیر کودکان می شود خلاصی می یابد.(6)

6* در صورتی که محیط خانواده دور از اختلافات و دعوا و مرافعه های مداوم باشد و روابط موجود بین پدر و مادر بر اصول و مبانی محبّت و صمیمیت مبتنی باشد و والدین در تربیت فرزندان خود توافق نظر داشته باشند و پدر و مادر بدون اعمال تبعیض به تعلیم فرزندان اقدام نمایند و روح صمیمیت و یگانگی در خانواده حکمفرمایی کند، اطمینان داشته باشید که بچه ها با هم دعوا نمی کنند.(7)


7* فرزندانتان را بدون کتک تربیت کنید تا آنها هم، در مشاجرات خشونت و تنبیه را به کار نبرند.


8* والدین باید به بچه ها اجازه بدهند به تنهایی مشکلاتشان را حل کنند و نباید همیشه در مشاجره بچه ها دخالت کنند. مشاجره بین خواهران و برادران یک چیز طبیعی است و بدین ترتیب آنها رفتارهای اجتماعی را می آموزند. آنها یاد می گیرند گاهی باید گذشت کنند و گاهی پافشاری و بعضی وقتها هم، با هم صلح می کنند؛ مطمئنا اگر به توافق نرسند خودشان سراغ والدین می آیند.(8)

9* والدین بهتر است عوارض و عواقب نزاع را برای کودک بازگو نمایند و به او یادآوری کنند برای حل تعارضات و مشکلات با دیگران راه حلهای دیگری به غیر از نزاع وجود دارد.


10* اگر والدین کوشش میزان احساس عزت نفس کودک را افزایش بدهند، میزان نزاع وی با سایر کودکان کاهش معنی داری پیدا می کند.


11* تماشای برخی از فیلمها و برنامه های تلویزیونی احتمال دارد منجر به بالا رفتن میزان نزاع کودکان با یکدیگر شود. لذا بهتر است والدین اجازه تماشای چنین برنامه هایی را به کودکان ندهند و یا در صورت اجازه دادن به تماشای اینگونه برنامه ها به کودکان خود یادآوری کنند که در جهان واقعیت از طریق نزاع کردن نمی توان به اهداف خود رسید.(9)


12* ممکن است کودکان از لحاظ سنی تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند و یا علایق آنها چنان مختلف باشد که به سختی بتوانند با یکدیگر کنار بیایند. مثلاً فرزند بزرگتر با ذوق و شوق مشغول ساختمان و بناسازی است اما فرزند کوچکتر در سنی است که با لذت به تخریب می پردازد. شاید بتوان گفت: «موقعی که تو هم سن او بودی، همین کارها را می کردی. من فکر می کنم برادر کوچک تو قصد آزار تو را ندارد. فکر می کنم بهتر است او نیم ساعت در راهرو بازی کند تا تو بتوانی در آرامش ساختمانت را بسازی. پس از آن هر دوی شما می توانید با قطارهای چوبی بازی کنید، تو چه فکر می کنی؟»

13* همین طور ممکن است بین آنان تضاد علایق وجود داشته باشد. مثلاً یکی از کودکان مایل است «مامان و بابا» بازی کند و برای این بازی به آن کودک دیگر نیز نیاز دارد ولی کودک دیگر دلش می خواهد با آرامش به بند کردن مهره ها بپردازد. هر دو احساس می کنند حق با آنهاست و دیگری را مسؤول خراب شدن بازی خود می دانند.

شاید مادر فکر خوبی داشته باشد که بتواند هر دو خواسته را عملی کند. مثلاً پیشنهاد کند که «پدر» یک گردنبند زیبا یا یک دستبند برای مادر درست کند و مادر در این فاصله یک سالاد میوه تهیه کند.

با این پیشنهاد راه سومی ارائه شده که هر دو کودک می توانند از آن طریق نیت خود را عملی سازند. همزمان با آن هر دو درخواهند یافت که برای عملی ساختن علایق مختلف راه حل منصفانه ای نیز وجود دارد.(10) از این طریق کودکان درک می کنند که در برابر هر مسأله راه حلهای مختلفی وجود دارد و برای حل مشکلات ضروری است که با همدیگر همکاری داشته باشند.
14* با بیان خاطرات دعواهای دوران کودکی خود با خواهران و برادران، بچه ها متوجه خواهند شد که روزگاری پدر و مادر آنها بچه بوده اند و می فهمند که گرفتاریهای فعلی خودشان هم معمولی و قابل حل است.(11)

15* اگر در محل دعوا حضور نداشته اید و واقعا نمی دانید چه اتفاقی افتاده است، در این صورت هیچ یک از بچه ها نباید اجازه داشته باشند که کاری را که دعوا بر سر آن بوده انجام دهد یا شی ء را که سر آن دعوا شده بردارد.(12)

16* پدر و مادر می بایست با رفتار عادلانه و منصفانه، زمینه نزاع و کدورت را از بین برده و محبت و صمیمیت را در خانه حاکم نمایند. پروفسور پتری معتقد است: هرچه تفاوت سنی فرزندان بیشتر باشد عادلانه رفتار کردن والدین آسان تر و هرچه کمتر باشد عدالت برقرار کردن مشکل تر است. مثلاً با تفاوت سنی کم گاهی والدین مجبور می شوند به خاطر جلوگیری از جر و بحث هر دو کودک را وادار کنند زودتر بخوابند یا هر دو اجازه دارند برنامه معینی را تماشا کنند. اما والدین باید بدانند عادلانه رفتار کردن به معنی مشابه رفتار کردن نیست بلکه نباید یکی را بر دیگری ترجیح داد. اگر فرزندان شما در سنین مختلف می باشند باید با توجه به سنشان با آنها عادلانه رفتار شود.
17* برای عادلانه رفتار کردن باید مقررات مشخصی در خانواده تعیین شود. والدین نباید با هر خطایی عصبانی شوند ولی ضمنا اجازه ندهند که بچه ها هر کاری که می خواهند بکنند. مقررات صریح و روشنی باید در خانواده حکم کند، مثلاً باید برای هر خطایی بستگی به کوچک و بزرگ بودن آن تنبیه عادلانه ای در نظر گرفته شود. مثلاً اگر هر کدام حرف بدی بزنند باید یک سکه در قلک خانواده بیاندازند و اگر خطای بزرگتری مرتکب شدند تنبیه بزرگتری باید تعیین شود. مثلاً اجازه دیدن فیلم محبوبشان را نداشته باشند و اگر فرزند شما بزرگتر است می توانید مثلاً او را از رفتن به گردش یا ورزش محروم کنید. بدین ترتیب اعضای خانواده می دانند که اگر خطایی کنند تنبیه اش چیست.

18* عادلانه رفتار کردن با بچه ها به معنی آن است که آنها را همان طور که هستند بپذیریم حتی اگر ساعتها وقت او را می گرفت. ظاهرا همه این مسایل کوچک و بی اهمیت جلوه می کنند ولی در برقراری یک رابطه صلح جویانه و محبت آمیز بین خواهران و برادران بسیار مؤثر می باشند.(13)
19* در باره اینکه کدام روش مداخله برای خانواده شما از همه بهتر است تصمیم بگیرید. گاهی باید بچه هایتان را به حال خودشان بگذارید تا خودشان با هم کنار بیایند ولی گاه لازم است که بی عدالتی میان آنان را جبران کنید(14) و ...، به طور کلی با توجه به موقعیت، شرایط، نوع فضای تربیتی و روانی که حاکم بر خانواده است، از بین روشها یکی از آنها را انتخاب نمایید. و تفاوتهای فردی آنان را قبول کنیم و نیازهایشان را بشناسیم. مثلاً یک بچه دوست دارد که با مادرش به خرید برود ولی دیگری ترجیح می دهد با دوستانش بازی کند. والدین نباید هیچ وقت خواهران و برادران را با هم مقایسه کنند. مثلاً بعضی از والدین می گویند: «از برادرت یاد بگیر چقدر مرتب است» یا نظایر آن. به این وسیله والدین ناخودآگاه می گویند که برادرت بهتر از تو است و این باعث ایجاد خصومت بین دو برادر می شود.
20* والدین باید تفاوتهای فردی فرزندانشان را در نظر بگیرند. بچه ها در سنین خاصی خیلی غیر قابل تحمل و مشکل می شوند. در این موقعیت بیشتر با اعضای خانواده مشاجره می کنند و اگر والدین دخالت کنند شرایط مشکل تر می شود و همه اینها باعث فاصله بین والدین و فرزند می شود. در این مواقع تنها راه این است که شما کمی وقت برای او بگذارید مثلاً یک پیاده روی طولانی یا یک مسافرت کوتاه دو نفری یا یک گفتگوی دو نفری در آشپزخانه و ... می تواند چاره ساز مشکل باشد.

21* والدین برای جلوگیری از دعوای بچه ها باید همیشه عادل باشند. فرقی نمی کند چقدر مشکل است و چقدر وقت می برد.
شخصی در خاطراتش نقل می کند با اینکه شش خواهر و برادر بودیم مادرم در تقسیم بندی واقعا استاد بود و حتی اگر عکس خانوادگی می خواستیم بگیریم او هیچ کدام را روی زانوهایش نمی نشاند؛ به خاطر اینکه نکند بقیه ناراحت شوند. بنابراین همه اطراف او زانو می زدیم و عکس می گرفتیم. موقع تقسیم کردن شکلات و توت فرنگی سعی می کرد به ما تعداد مساوی برسد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد